جامعه شناسی انتقادی،نوعی روشنگری است

جامعه شناسی انتقادی،نوعی روشنگری است
جامعه شناسی انتقادی،نوعی روشنگری است

لوهمن ، یکی از هواداران تئوری سیستم ها در جامعه شناسی است. او گویا هیچ جمله ای را بدون رابطه باجامعه شناسی ننوشته است .نظریه سیستم های او همیشه نظریه سیستم های اجتماعی بوده است.هدف تحصیل و تحقیق اواز همان آغاز،پرداختن به نظزیه های اجتماعی بوده است.اومیگفت که جامعه شناسی،نوعی روشنگری است که ازموضوعات فلسفی مانند عقلگرایی وشناخت مواظبت میکند.منتقدین او ولی می پرسند که آیا اینگونه تئوری،زحمت برخورد انتقادی یا ایدئولوژیک، با واقعیات تلخ جامعه طبقاتی رابخود میدهد ؟.لوهمن ،خلاف هابرماس، جامعه را بصورت یک سیستم می بیند،و او و پارسون خلاف وبر، دورکهایم و زیمل، یک رادیکالیسم تفکر نظری راوارد جامعه شناسی نمودند.
لوهمن مینویسد که جامعه از تعدار بیشماری زیرسیستم های کوچکتر، مثلا گروه ، قشر، و طبقه تشکیل شده و مانند سایر سیستم ها در جامعه،براساس اطلاعات و ارتباطات بوجودآمده است،و محیط اطراف همیشه پیچیده تر از خود سیستم است و سیستم های اجتماعی قادر هستند ازمحیط اطرافشان جذب نیرو نموده تادوباره آنرا بازتولید کنند.
لوهمن، پیش از تحصیل و تئوریسین شدن، ۱۰ سال کارمند وزارت فرهنگ یکی ازاستانهای آلمان غربی بود. او نقش داستان “ساختمان “ کافکا؛نوشته شده در سال ۱۹۲۴، و کوشش برای سیستماتیک نمودن جعبه یادداشتهایش را بی تاثیر در علاقه به تئوری سیستم ها نمی بیند.او به نقل قولی ازکتاب داستان کافکا اشاره میکند که توصیه نموده، انسان نباید اینقدر به نظرها اهمیت دهد، نوشته همیشه وضعیتی ثابت دارد، ولی نظرها اغلب نشان بی هدفی و سرگردانی هستند. او از سیستمی ، شبیه لانه تارعنکبوتی میگوید که گرچه چون هزارتویی است،ولی دارای دالانی کاملا مشخص برای ورود و خروج میباشد.
لوهمن همراه با هابرماس دهها سال در فضای روشنفکری جامعه اش مؤثر بود.او دربحث (جلسه جامعه شناسان)سال ۱۹۷۱ که مقطع مهمی ازتاریخ روشنفکری آلمان بعدازجنگ بود، درمقابل هابرماس،معروف گردید.بحث و جدل آنان تاسال ۱۹۹۸ یعنی تا (جلسه اجتماعی فرانکفورت) و نشر کتاب “اوج سرمایه داری یا جامعه صنعتی“ ادامه داشت.معرفی و نقد آثار لوهمن همراه بود با جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸، رنسانس نظریه انتقادی ، و رواج نئومارکسیسم .گرچه اوازنظر سیاسی، متفکری محافظه کاربود، ولی وارث فضای نئومارکس ایسم شد و خوانندگانش اغلب نه محافظه کاران بلکه هواداران “تئوری انتقادی“ و نئو مارکسیست ها بودند.غیر از پارسون، نظریه پدیده شناسی هوسرل تاثیر مهمی روی او گذاشت.در سیستم های روانشناسی او خالق یک نظریه شد که با نظرات هوسرل خویشاوند است و نه با نظریه ضمیرناخودآگاه فروید.نظریه سیستم های او به نظریه های سیستم های علم زیست شناسی بازمیگردد که هر موجود جاندارخودخالق سیستمی جدید است. چون او اتفاقات برای تشکیل ساختارها را در زیست شناسی مفید می نامد، اورا هوادار نظریه تکامل نئو داروینیستی نیز میدانند.
لوهمن مینویسد که در جامعه مدرن، این مرزها هستند که سیستم هارا ازمحیط اطرافشان جدامیکنند ، و پیچیده گی میان سیستم و محیط اطراف موجب تغییر مدام سیستم ها میشود تامرز میان درون و بیرون سیستم را حفظ کند.اوازسیستم های هدفدار مانند علوم، سیاست، گردش پول، هنر، و حتا عشق نام میبرد. لوهمن %D