زندگی روزمره ی زنان در متروی تهران

 زندگی روزمره ی زنان در متروی تهران

چکیده:

در دنیای مبتنی بر تولید انبوه و مصر ف مدار امروز، اماکن پرتردد نظیر مترو نیز می توانند به منظور محلی برای عرضه ی کالاها  مورد استفاده قرار گیرند از این رو فزونی تولید و تقاضا به مصرف انبوه می انجامد و مصرف انبوه به گسترش مکان های عرضه ی کالاها منجر می گردد. بنابراین در این پژوهش ، به فعالیت فروشندگی زنان در واگن های زنانه متروی تهران پرداخته می شود. از خلال حضور در مترو و فعالیت در آن، برای این دسته از زنان، زندگی روزمره شکل می گیرد و از این مجرا برای شان هویت تازه ای رقم می خورد. زندگی روزمره مبتنی بر انجام امور تکرار شونده؛ بدین معنا که زنان فروشنده هر روز از صبح تا شب و ایستگاه به ایستگاه به فروشندگی و عرضه کالاهای شان می پردازند و روز دیگر مجددا این کار را از سر می گیرند و از خلال برخورداری از این زندگی روزمره، هویت جدید زن فروشنده بودن نیز برای شان بوجود می آید .

در این پژوهش، از روش مردم نگاری و از ابزارهای مشاهده، مصاحبه و گفتگو، برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. گفتگوها با تعدادی از زنان فروشنده و زنان مسافر صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مصرفی شدن جامعه و فراوانی کالاها و محصولات مصرفی، برای مترو کارکردهای جدیدی ایجاد نموده است از این رو، مترو به مثابه مکانی برای توزیع کالا ،شکل گیری زندگی روزمره و همچنین مکان هویت یابی برای دسته ای از زنان ، تلقی می شود. از سوی دیگر، جذابیت امر خرید برای بسیاری از زنان مسافر، عامل مهمی در تکوین و تثبیت حضور زنان فروشنده در مترو با وجود محدودیت ها و موانع موجود است.

 

 کلید واژه ها: زندگی روزمره، زنانگی، هویت،زن فروشنده،فرهنگ، متن،مردم نگاری مترو

مقدمه:

دنیایی که هم اکنون در آن به سر می بریم دنیای فراوانی و مصرف انبوه است و درست به همین دلیل است که ژان بودریار در توصیف جوامع جدید آنها را «جامعه مصرفی[۱]» نامگذاری می کند و ویژگی بارز جوامع مصرفی را را فراوانی کالاها و محصولات مصرفی می داند.انباشتگی و وفور، قطعا یکی از چشم گیرترین ویژگی ها در توصیف جوامع مصرفی است(بودریار،۱۵:۱۳۸۹). بنابراین در جامعه مصرفی، کالاها در سطحی وسیع و انبوه تولید می شوند و در سطحی دیگر به مصرف انبوه می رسند.

در دنیای مصرفی گذشته از اینکه روز به روز، بر تنوع ، تعدد و فراوانی کالاها افزوده می گردد، متعاقب آن، بر تعداد مکان های عرضه ی کالاها و محصولات مصرفی نیز افزوده می شود؛ از این رو امروزه مکان های مصرف کالاهای تولید شده نیز گسترش یافته اند به گونه ای که مکان های پرتردد و پر ازدحام هم می توانند به عنوان محلی برای عرضه و توزیع کالاها و در نهایت مصرف آنها مورد استفاده قرار گیرند.از سوی دیگر، مکان مصرف، به عنوان عرصه ای برای شکل گیری زندگی روزمره نیز تلقی می شود. مکان مصرف، چیزی جز زندگی روزمره نیست(همان،۳۱) در این میان، مترو، گذشته از اینکه وسیله ای نقلیه در سامانه ی حمل و نقل عمومی محسوب می گردد کارکردهای جدیدی پیدا می کند و به مثابه مکانی برای مبادله در خدمت عده ای از افراد به عنوان فروشندگان دوره گرد قرار می گیرد. عرضه کالاها و محصولات مصرفی از جانب زنان فروشنده در واگن های بانوان مترو، و به دنبال آن شکل گیری زندگی روزمره برای این زنان در واگن های اختصاصی بانوان ، در زمره کارکردهای جدید و نوظهور مترو، قرار می گیرد. در ابتدا این واگن های اختصاصی برای راحتی و آسودگی زنان ایجاد شد اما رفته رفته تعدادی از زنان این واگن های اختصاصی را مکانی برای فعالیت اقتصادی یافتند و به فروشندگی روی آوردند و از مجرای کنش اقتصادی، کارکرد دیگری را برای واگن های زنانه مترو، ایجاد نمودند. در ابتدا تعداد زنان فروشنده اندک بود و صرفا نیاز اقتصادی زنان را به سمت خرید و فروش در مترو می کشاند بنابراین قشر خاصی از زنان برای مقابله با فقری که با آن دست و پنجه نرم می کردند مترو را مکانی یافتند که در آن نسبت به هر جای دیگری بهتر می توانستند فعالیت کنند.از جمله مزیت هایی که مترو برای این دسته از زنان داشت این بود که با انبوهی از مسافران مواجه بودند که اگر کالاها را تعداد کمی از آنها هم خریداری می کردند برای فروشنده کافی بود بنابراین مشتری مستقیما در اختیار زن فروشنده قرار داشت و زن فروشنده می توانست وی را از حاجت شدید اقتصادی خویش،مطلع کند و گاهی ضمن برانگیختن احساسات نوعدوستانه وی ،او را به خرید وادارد.دیگر اینکه در اینجا نیازی به اجاره جا و مکان برای داد و ستد و پرداخت مالیات نبود یعنی زن فروشنده بدون پرداخت هزینه هایی از این دست، مبادله می کرد اما بتدریج و با قوام و دوام یافتن حضور زنان فروشنده و افزوده شدن بر تعداد این دسته از زنان ، محدودیت ها و موانع از جانب ماموران ایستگاه های مترو با فعالیت این زنان تلاقی یافت . آنچه که در طول چند سال فعالیت فروشندگی زنان در مترو قابل مشاهده می باشد این است که به رغم تمام محدودیت ها و موانعی که از جانب ماموران مترو به هر طریقی صورت گرفته اما همچنان زنان فروشنده در مترو حضور دارند و بر تعداد زنان فروشنده در مترو افزوده شده است و زنان بسیاری از گروه های سنی مختلف و از پایگاه های اقتصادی متوسط نیز به خرید و فروش در مترو روی آورده اند. بتدریج بر تنوع کالاها نیز افزوده شد.شاید یکی از دلایل تنوع کالاها استقبالی است که از جانب زنان مسافر به این کالاها صورت می گیرد .بنابراین شکلی از مبادلات درون واگن های اختصاصی زنان شکل گرفته که انجام این مبادلات، منجر به شکل گیری زندگی روزمره برای زنان فروشنده در متنی به نام واگن های زنانه ی مترو گشته و از مجرای حشر و نشر با این زندگی روزمره، هویت جدید فروشندگی در کنار هویت« زن بودن»[۲] یا زنانگی، برای ایشان رقم خورد.

هیوود و مک ان گیل در کتاب مردان و مردانگی، در تعریف زنانگی چنین می گویند:

زنانگی،به شیوه های فرهنگی و جنسیتی کننده برای زن بودن و زن شدن درون فرهنگی خاص گفته می شود(هیوود و مک ان گیل،۱۵۳:۲۰۰۳).

بنا بر تعریف فوق، زنانگی امری ذاتی نیست بلکه یک برساخت اجتماعی بوده که درون هر جامعه ای متناسب با فرهنگ آن جامعه باید بدان نگریست.منش های مردانگی و زنانگی توسط مردمی که فرهنگ مشترک دارند تولید و بازتولید می گردد. زنانگی و مردانگی به فراخور زمان و مکان تغییر می کند و ثابت نیست(بر،۱۲:۱۹۹۸).

همچنین فکوهی درکتاب تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی ، در توضیح زنانگی و مردانگی بر پایه انگاره انسان شناسی فمینیستی می نویسد:

در انسان شناسی فمینیستی مهم ترین محور و مباحث، روشن کردن رابطه میان زن و مرد به عنوان دو مفهوم فرهنگی بوده است و از این لحاظ چندین تقابل از سوی نظریه پردازان این شاخه ارائه شده است. شری اورتنر این تقابل را در کتاب خود[۳](۱۹۷۴) میان طبیعت و فرهنگ[۴] می بیند، میشل روزالدو درکتاب خود[۵](۱۹۷۴) بر تقابل حوزه خانگی و حوزه عمومی[۶] تاکید می کند…

درک مفهوم زن در قالب طبیعت و مرد در قالب فرهنگ، یکی از اشکالی است که در اکثر جوامع انسانی به چشم می خورد و ریشه سلطه مردان بر زنان است… در این برداشت، فرهنگ از دل طبیعت بیولوژی بیرون می آید اما درجه خروج و فاصله گرفتن از طبیعت در زنان کمتر از مردان است. در نتیجه در این برداشت، مردانگی در دورترین نقطه از طبیعت قرار گرفته و کامل ترین شکل فرهنگ است و بر عکس، زنانگی در نزدیک ترین نقطه به طبیعت واقع شده و خام ترین شکل فرهنگ است. انسان شناسی فمینیستی در مطالعات خود در پی اثبات ذهنی بودن این تقابل در پاره ای از فرهنگ هاست و بر این نکته تاکید می کند که سلطه مرد بر زن در نتیجه پنداشت به برتری فرهنگ به طبیعت به وجود می آید. در این تقابل میان حوزه خانگی و حوزه عمومی با استناد به تقسیم کار نخستین میان انسان ها که انگلس نیز درکتاب منشا خانواده به آن اشاره کرده است دو حوزه تفکیک شده را بوجود می آورد. حوزه خانگی ، حوزه ای است که در اختیار زن قرار می گیرد زیرا اوست که باید از کودکان نگهداری کند و آنها را تا مرحله به استقلال رسیدن همراهی کند. در مقابل این حوزه، حوزه عمومی به تامین معیشت اختصاص دارد که به وسیله مرد انجام می گیرد. رابطه میان این دو حوزه تعیین کننده رابطه زن و مرد است به صورتی که هر اندازه اختلاف میان دوحوزه بیشتر باشد و حوزه عمومی قدرت بیشتری داشته باشد استیلای مرد بر زن نیز افزایش می یابد(فکوهی،۲۳۸:۱۳۸۶).

زنانگی و زن بودن در بسیاری از فرهنگ ها در رابطه با نظام مردسالارانه معنا پیدا می کرد اما رفته رفته و در نتیجه بسیاری از تحولات، در جوامع امروزی و مدرن، تقابل میان مردان و زنان دگرگون شده است و حضور زنان به حوزه های عمومی و اغلب مردانه گسترش و توسعه چشمگیری پیدا کرده است. همچنین به واسطه دگرگونی های ایجاد شده در دنیای مدرن، زنان دریافته اند که می توانند منابع هویت یابی خود را گسترش دهند.

بر این اساس، بر خلاف روزگاران نه چندان دور در فرهنگ و جامعه ایرانی ، امروزه در پرتو «مدرن شدن» جامعه ایرانی و تحولات برخاسته از روند مدرنیته در جامعه و فرهنگ ایرانی ، بر منابع شکل گیری و ایجاد هویت برای زنان افزوده شده است. به عنوان نمونه ،دانشگاه یکی از مکان های شکل گیری هویت برای زنان است به طوری که همه ساله طیف عظیمی از شرکت کنندگان کنکور دانشگاه ها را زنان به خود اختصاص می دهند. از سویی دیگر،امروزه، زنان از گروه های سنی مختلف، از محیط خانه و به تعبیری از «حوزه خانگی» یا زنانه پا را فراتر گذاشته و وارد حوزه عمومی و عموما مردانه شده اند و در حقیقت حوزه های جدیدی را برای هویت یابی خویش بدست آورده اند. از این منظر، مکانی همچون مترو، نیز منبعی جهت ایجاد و شکل گیری هویت می گردد. بدین صورت که از مجرای فعالیت فروشندگی در متن مترو برای زنان هویت تازه ای شکل می گیرد و مترو منبعی برای ایجاد هویت زن فروشنده بودن محسوب می گردد.

رویکرد مطالعات فرهنگی درباره خرید:

در اینجا از این جهت از رویکرد مطالعات فرهنگی درباره ی خرید استفاده می شود که در طیف خرید و فروش و و در زنجیره ی مبادله، این زنان خریدار هستند که با خرید از زنان فروشنده، در تکوین و همچنین تداوم هویت فروشندگی ایشان نقش می آفرینند. به عبارت دیگر مادامی که زن خریدار وجود نداشته باشد زن فروشنده موجودیت و هویتی نخواهد داشت.

در مطالعات فرهنگی روایتی یکدست از خرید عرضه نمی شود، در این حوزه دیدگاه های متفاوتی نسبت به خرید وجود دارد،ولی شاید بتوان استقلال موضوع خرید از سایر موضوعات و نگاهی مثبت تر به آن را در این مطالعات دید. در این سنت،برخی خرید را با سپهر کالایی و سرمایه داری کالایی مرتبط می بینند؛اما در مقابل تلقی سرمایه داری تماما مصرفی، این رویکرد به تنوع اشکال سرمایه داری معتقد است. این دیدگاه ” جغرافیای خرده فروشی جدید[۷]” را طرح می کند و طیف گوناگونی از خرید و فروش را مشخص می کند که دربرگیرنده جغرافیای فروش متفاوتی اند. مراکز خرید، سوپرمارکت ها، دست فروشی های کنار خیابان، فروشگاه های بزرگ و نظایر آن ، از آن جمله اند…این جغرافیاهای خرید هر یک انواع متفاوتی ازتجربه خرید را به ما عرضه می کنند.لو و ویرجلی(۱۹۹۶) از پدید آمدن اشکال جدیدخرید در دهه اخیر یاد کردند که از آن جمله اند، فضاهای خریدی چون فضای خرید در مترو، ایستگاه راه آهن، فرودگاه و بیمارستان. (کاظمی،۹۱:۱۳۸۷-۹۰).

امروزه به دلیل گسترش مصرف، بر تنوع و تعدد مکان های خرده فروشی نیز افزوده گشته است که نشان دهنده ی شکل های جدیدی از خرید می باشد؛ شکل جدیدی از خرید که برای خریدار، آسان و در دسترس است. اگراز این منظر به قضیه بنگریم زنان مسافری که گاه به خرید از زنان فروشنده می پردازند از امکان خرید ساده و در دسترس بهره مند می شوند.

مترو به مثابه یک متن بر اساس رویکرد مطالعات فرهنگی:

می توان به مترو و فعالیت فروشندگی در آن به مثابه یک متن نگریست.

متن همه عملکردهای دلالت بخش را در بر می گیرد. متن مشتمل بر تولید معنا از طریق ایماژها،صداها،ابژه ها (برای مثال لباس) و فعالیت ها…است. از آنجا که ایماژها،صداها،ابژه ها و فعالیت ها ، نظام های نشانه ای هستند که با سازوکارهایی مانند زبان به دلالت می پردازند، ما آنها را متون فرهنگی می نامیم(بارکر،۲۳:۱۳۸۷).

بر اساس رویکرد مطالعات فرهنگی درباره ی متن، می توان مترو را نیز به مثابه یک «متن»[۸] در نظر گرفت. از این جهت که مترو مکانی می شود که در آن فعالیتی نظیر خرید و فروش بین زنان ایجاد می شود و این فعالیت و کنش زنان، معانی و نشانه هایی را در بر دارد. مبادله ای که طیفی از زنان را در بر می گیرد از سویی زنان فروشنده و از سوی دیگر زنان مسافری که عده ی قابل توجهی از آنها خریدار کالاهای زنان فروشنده نیز محسوب می شوند. بنابراین برای مترو، کارکردهای دیگری نیز ایجاد شده است بدین معنا که مترو ، تنها در زمره ی وسیله ای نقلیه قرار نمی گیرد و واگن های ویژه ی بانوان تنها برای راحتی و آسایش زنان تلقی نمی گردد و مترو معانی جدیدی نظیر مکان «خرید و فروش»، «عرصه ی روزمرگی» و «هویت بخشی» نیز پیدا کرده است. بنابراین ، مترو، متنی است که در آن از طریق فعالیتی نظیر مبادلات زنانه، معانی جدیدی خلق و ایجاد می گردد.

هویت باز اندیشانه:

در دوران مدرن هویت ها ثابت نبوده و دستخوش تغییر و تحول قرار می گیرند و متناسب با آن منابع هویت یابی نیز متحول و متعدد می شوند. در دوران مدرن، هویت بسیار سیال، فردی ، بازتابنده و موضوعی برای دگرگونی و بدعت است(کلنر،۲۳۱:۱۹۹۵).هویت انسان معاصر به روایت آنتونی گیدنز و بسیاری از نظریه پردازان اجتماعی دیگر، خصلت «بازاندیشانه یا بازتابی»[۹] دارد. بازتابندگی هویت به معنای سیال بودن هویت و تغییر آن در نتیجه ی تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی و ظهوردانش ها ، دانستنی ها و به خصوص تکنولوژی های ارتباطی و رسانه ای جدید است.به تعبیری دیگر،آن تلقی یا تصور هویت به مثابه امری ثابت و ازلی و ابدی، به پایان رسیده است (فاضلی،۲۵۶:۱۳۸۷).

از این زاویه می توان به مترو به مثابه فضایی که منجر به ایجاد و شکل گیری هویت می شود نگریست.بدین معنا که حضور زنان فروشنده در مترو و انجام فعالیت های اقتصادی از مجرای مکانی نظیر مترو، برای این دسته از زنان هویت جدیدی ایجاد می کند؛ به عبارت دیگر،« زن فروشنده بودن»[۱۰] هویتی است که از خلال انجام فعالیت درمتن مترو برای این دسته از زنان به وجود می آید به گونه ای که هویت و موجودیت این زنان برای زنان دیگر که از مترو تنها به عنوان وسیله ی نقلیه استفاده می کنند به عنوان زن فروشنده پذیرفته شده است و در حقیقت فروشنده بودن عامل شناسنده ی این دسته از زنان محسوب می گردد.

زندگی روزمره:

فدرستون می گوید،زندگی روزمره[۱۱] ، ظاهرا مقوله ای فرعی است که می توان همه ی خرده ریزه هایی را که با تفکر منظم جور در نمی آیند در آن ریخت…دومین مسئله ای که بی درنگ برای نظریه پردازانی پیش می آید که می کوشند زندگی روزمره را مفهوم پردازی کنند،ماهیت ظاهرا “عادی” آن است،یعنی پیوستگی های اجتناب ناپذیری که با امور نامانوس،بدیهی انگاشته و عقل سلیمی دارد. از همین رو ، مطالعه ی زندگی روزمره ، متضمن این ضرورت است که فعالیت های خود فرد تابع همان معرفت عملی و روال هایی است که درباره ی ناهمگونی ها و بی نظم و نظام بودن آنها بندرت نظریه پردازی می شود… و با این وجود،درست همین بدیهی انگاشتگی زندگی روزمره است که آن را به یک موضوع پژوهش اجتماعی ارزشمند تبدیل می کند(بنت،۷:۱۳۸۶).

همچنین،فدرستون در مقاله ی «زندگی قهرمانی و زندگی روزمره» ، «زندگی روزمره» را از «زندگی قهرمانی» متمایز می کند و آن را عرصه ای می داند که با برنامه ها، اعمال و تجربیات یکنواخت و بدیهی انگاشته شده همراه بوده از این رو دارای ماهیت تکراری و کلیشه ای می باشد.بنابراین زندگی روزمره، عرصه ای است که به طور روزانه تکرار می شود و از آنجا که تکرار می شود بدیهی انگاشته می شود.« …زندگی روزمره همراه است با برنامه های یکنواخت عادی و بدیهی انگاشته شده و مبتنی بر عقل سلیمی که تار و پود زندگی های روزانه ی ما را زنده نگه می دارند و حفظ می کنند»(فدرستون،۱۶۰:۱۳۸۶).از سوی دیگر زندگی روزمره تجربه ی زیسته ی افراد است و برای هر فردی می توان به فراخور موقعیتی که در آن قرار دارد و هر روز برایش تکرار می شود یک زندگی روزمره در نظر گرفت. ازاین زاویه، می توان برای زنان فروشنده نیز یک زندگی روزمره درنظر گرفت که در مترو شکل گرفته و جریان دارد.فروشندگی در مترو وحضور در آن برای انجام فعالیت، زندگی روزمره ی زنان فروشنده تلقی می گردد و مجموعه فعالیت هایی که زنان فروشنده در طول روز در مترو انجام می دهند از قبیل عرضه ی کالاها و معرفی آنها وکالایی که به فروش می رسانند و حرکت و نقل مکان از ایستگاهی به ایستگاه دیگر، در زمره ی زندگی روزمره ی این زنان قرار می گیرد.

مبادلات زنانه به مثابه یک فرهنگ[۱۲]:

می توان به مبادلات زنانه در متن واگن های بانوان ، به مثابه نوعی فرهنگ نگریست. ریموند ویلیامز در تعریف واژه ی فرهنگ، ضمن اینکه تعریف این واژه را به دلیل پیچیدگی اش دشوار می داند،خاطر نشان می کند که فرهنگ از عناصر زیر تشکیل شده است:

*معانی تولید شده به دست مردان و زنان معمولی

*تجارب زیسته ی کسانی که در آن فرهنگ زندگی می کنند

*متون و عملکردهایی که مردم در جریان برساختن زندگی های شان در آن درگیر هستند(بارکر،۱۱۸:۱۳۸۷)

همچنین ویلیامز ، مجموعه فعالیت هایی که توسط اجتماعی از افراد صورت می گیرد و بخشی از تجربه ی زیسته ی آنها را تشکیل می دهد را در زمره ی فرهنگ قرار می دهد و بر معمولی بودن فرهنگ تاکید می کند. در دیدگاه ویلیامز به فرهنگ به مثابه « شیوه ی کلی زندگی» نگریسته می شود و فرهنگ را در رابطه با زندگی روزمره ی افراد، مورد بررسی قرار می دهد. به تعبیر ویلیامز، فرهنگ جزئی جدایی ناپذیر از «شیوه زندگی» افرادی خاص در مکانی مشخص است(روجک،۷۱:۱۳۹۰). از این رو، می توان، فعالیت زنان فروشنده ی مترو را، از این منظر که بخشی از زندگی روزمره ی ایشان با این فعالیت درآمیخته است به مثابه نوعی فرهنگ تلقی نمود.

استوارت هال نیز، فرهنگ را مرتبط با زندگی روزمره در نظر می گیرد ؛ هال می گوید: منظور از واژه ی فرهنگ، در عملکردها،بازنمایی ها،زبان ها و رسوم هر جامعه ی خاص ریشه دارد؛ همچنین منظور من شامل اشکال متناقض عقل سلیمی است که در زندگی روزمره ریشه دارد و نیز به شکل گیری آن کمک می کند(هال،۱۹۹۶به نقل از بارکر،۱۸:۱۳۸۷)

همچنین بنا به تعبیر استوری، فرهنگ، محصول پیشاپیش ساخته و پرداخته ای نیست که ما صرفا آن را مصرف می کنیم فرهنگ آن چیزی است که ما با رفتارهای گوناگون زندگی روزمره می سازیم(استوری،۲۷۵:۱۳۸۹). زندگی روزمره ی زنان درمتروی تهران، و انجام فعالیت فروشندگی و مبادلات و فعالیت های اقتصادی آنها را می توان در قالبی به نام «فرهنگ» ریخت و به آن به مثابه نوعی فرهنگ نگریست.فرهنگی که از مجرای فعالیت زنان فروشنده و از لابلای زندگی روزمره ایشان در مترو شکل گرفته است.

روش شناسی:

روش مورد استفاده در این پژوهش، روش تحقیق کیفی بوده که با استفاده از تکنیک مردم نگاری صورت گرفته است. در اینجا میدان پژوهش، واگن های زنانه متروی تهران بوده و فرهنگ مبادلات زنانه و زندگی روزمره زنان فروشنده مورد بررسی قرار می گیرد.

قریب به دو سال است که دغدغه ی پژوهش درباره ی مبادلات موجود در واگن های بانوان مترو به دلیل استفاده مداوم از این وسیله نقلیه ذهنم را به شدت درگیر خود کرده است از این رو مطالبی را در این مورد به صورت پراکنده جمع آوری می کردم ، اما از شروع سال جاری(۱۳۹۱) تصمیم گرفتم که مشاهداتم را ثبت کنم و با زنان فروشنده و همچنین خریدار به مصاحبه وگفتگو بپردازم و دیده ها و شنیده هایم را ثبت کنم. بنابراین گفتگوهایم به طور جدی و هدفمند طی چند مرحله و در طول چند هفته صورت گرفت.یعنی از ابتدای فروردین ماه سال جاری، به مدت حدود سه هفته در مترو حضور یافتم و روند کار پژوهش مردم نگارانه را پی گرفتم .

به لحاظ تاریخی،کار مردم نگارانه برخاسته از نوعی آگاهی مبتنی بر مشارکت شخصی و مستلزم ارتباط با گروه به منظور تشخیص شیوه ی زندگی یا اشکال فرهنگی است(هال و دیگران،۶۱:۱۹۸۰).

مردم نگاری[۱۳] رویکردی تجربی، نظری و میراث انسان شناسی است که به جستجوی توصیف های کلی نگر، جامع و تحلیل فرهنگ ها با تکیه بر کار میدانی گسترده بر می آید… مطالعات فرهنگی مردم نگارانه بر بررسی های کیفی ارزش ها و معانی در بستر «شیوه کلی زندگی»[۱۴] تمرکز دارد. مردم نگاری برای بررسی پرسش هایی درباره ی فرهنگ ها،زیست جهان ها و هویت ها به کار گرفته می شود (بارکر،۵۱:۱۳۸۷).

گردآوری داده ها در این پژوهش بر اساس قواعد روش تحقیق کیفی صورت گرفته است و در میان تکنیک های گردآوری داده ها و اطلاعات از میدان مورد پژوهش، به دلیل محدودیت های موجود در فضای مترو، از روش مشاهده، مصاحبه ساخت نایافته و غیر منتظم استفاده شده است. بنابراین مصاحبه ها در این پژوهش به صورت گفتگو با زنان فروشنده، زنان موافق با فعالیت فروشندگی و زنان مخالف با فعالیت فروشندگی صورت گرفته است.

چگونگی گردآوری اطلاعات در تحقیقات کیفی نه تنها انعطاف پذیر است بلکه بنا به طبیعت نگرش حاکم در این روش باید چنین باشد.لذا به ندرت ممکن است در تحقیقی فقط مصاحبه یا فقط مشاهده به کار گرفته شود و معمولا مصاحبه با میزانی از مشاهده و هر دو با میزانی از مشارکت و ایجاد ارتباطات همراه است(محمدی،۸۷:۱۳۹۰).

مصاحبه[۱۵]: مصاحبه، گوشت و خون تحقیق مردم نگاری به شمار می آید. مصاحبه است که آشکار می سازد که افراد چگونه می اندیشند و احساس می کنند و چگونه رخدادها و جهان پیرامون شان را می نگرند(بیتس و پلاگ،۱۰۴:۱۳۸۶) همچنین ، مصاحبه را «گفت و شنود هدفمند»[۱۶] نامیده اند. بدین معنی که محقق با هدف کسب اطلاعات درباره موضوعی خاص با مصاحبه شونده صحبت می کند(محمدی،۸۰:۱۳۹۰) مصاحبه ی ساخت نایافته یا غیر منتظم: مصاحبه ای است که در آن درجه ای از انعطاف پذیری وجود دارد و مصاحبه شونده مجبور نیست سوالات و چند و چون روند مصاحبه را از پیش طراحی کند(همان).

مشاهده[۱۷]: علاوه بر قابلیت گفت و شنود که در مصاحبه به کار می رود، مشاهده نیز مهارت روزمره دیگری است که به شکل روش شناختی سیستماتیزه و در پژوهش کیفی به کار گرفته شده است. در واقع تمامی حس ها-بینایی،شنوایی،لامسه،بوبایی – در مشاهده گرد آمده اند(فلیک،۲۴۰:۱۳۹۰). علاوه بر این، مشاهده مستلزم توجه منظم(سیستماتیک) وثبت رویدادها،رفتارها و موضوعاتی است که در محیط اجتماعی و مکان یا محل مورد تحقیق وجود دارد(مارشال و راسمن،۱۱۰:۱۳۸۱).

تیپولوژی فروشندگان:

اگر بخواهیم به گونه شناسی زنانی که به عنوان فروشنده در واگن های زنانه مترو ظاهر می شوند بپردازیم در خواهیم یافت که زنان از طیف های مختلفی در این واگن ها حضور می یابند . در ابتدای شکل گیری مبادلات در مترو، تعداد زنان فروشنده معدود بوده و محدود به تیپ خاصی از زنان می شد که بیشتر از روی نیاز اقتصادی به فروشندگی در مترو روی آورده بوند اما رفته رفته، ( تا لحظه اجرای پژوهش حاضر) بر تعدد و تنوع فروشندگان افزوده شد و زنان از گروه های سنی کودک تا سالخورده در مترو فروشندگی می کنند..برخی از آنها زنان سالخورده و بی نوا و سرپرست خانوار هستند.برخی از آنها دختران جوانی هستند که گاهی از روی تیپ و ظاهرشان(نوع آرایش و نوع پوشش و جراحی های زیبایی) نمی توان پی برد که آنها نیز فروشنده اند.برخی دیگر کودک اند. بنابراین، طیف متنوعی از زنان و دختران در مترو به فروشندگی می پردازند.گفتگو با زنان فروشنده کار ساده ای نبود. چون مرتبا از ایستگاهی به ایستگاه دیگر پیاده می شدند و اکثریت شان تمایل نداشتند که وارد گفتگو شوند و مرا تهدیدی برای خود می دانستند و عده ای دیگر با اکراه وارد گفتگو می شدند. به همین دلیل تصمیم گرفتم همدلانه با ایشان وارد گفتگو شوم از این رو تا حدی توانستم برخی شان را با خود همراه کنم. در پاسخ به این سوال که چند سال است در مترو فروشندگی می کنی و چه شد که به مترو روی آوردی یکی از فروشندگان چنین پاسخ می دهد:

من اولین بار با دیدن زنی که در مترو جنس می فروخت تصمیم گرفتم از بازار جنس بخرم و در مترو فروشندگی کنم و و حالا حدود چهار سال است که در مترو هستم .مهم ترین دلیلم از این کار این است که پس از مرگ شوهرم از نظر مالی بسیار سخت می گذراندم این بود که این کار را شروع کردم اگرچه سختی های خودش را دارد اما از هیچی بهتر است(فاطمه۵۴ساله)

در میان زنان سالخورده و میان سال، عمده ترین دلیل برای فروشندگی فقر و نیازمندی شدید اقتصادی بوده است. یکی از فروشندگان مهم ترین دلیل خود از فروشندگی در مترو را چنین بیان می کند:

بعد از مرگ هسمرم و با داشتن سه فرزند درآمد زندگی ام کافی نبود از این رو با پس اندازی که داشتم مقداری جنس خریدم و به فروشندگی در مترو رو آوردم هم یه پول بخور و نمیر بدست می آورم و هم سرگرم می شوم (معصومه،۵۶ساله)

برخی از زنان هم به منظور کمک به همسران شان فروشندگی می کنند و مثلا بیان می گفتند که «یک دست صدا ندارد.»

بعضی از جنس هایی که می آورم تولید خودمان است برای اینکه الان وضعیت بازار زیاد خوب نیست تصمیم گرفتم به مترو بیایم و جنس هایم را در اینجا بفروشم که کمکی به شوهرم کرده باشم البته همیشه نمی آیم اما هر وقت می آیم مقداری جنس می فروشم و پولی بدست می آورم. (زری،۴۵ ساله)

برخی از فروشندگان، محدودیت های کار و اشتغال را دلیل فعالیت خود بیان می کنند:

خیلی جویای کار بودم اما دیگر نا امید شده بودم برای همین با دوستم تصمیم گرفتیم برویم بازار جنس بخریم و در مترو بفروشیم اوایل کارمان خوب بود اما حالا دست زیاد شده و خیلی نمی صرفد و خسته کننده ا ست اما از هیچی بهتراست ، فعلا می مانیم تا ببینیم چه می شود (مریم ۲۵ساله).

اما در میان عده قلیلی از فروشندگان جوان با ظاهرهای آراسته، حضور در مترو، به مثابه نوعی تفریح و سرگرمی محسوب می شود:

من دوست دارم دستم توی جیب خودم برود اینجا هم سرم گرم میشود هم کسی بهم زور نمی گوید هم از بیکاری بهتر است و پولی به دست می آورم و کلا برایم جالب است و هر وقت هم که دوست نداشته باشم نمی آیم (سمانه،۲۲ساله)

تیپولوژی خریداران برای خرید از فروشندگان:

در میان مسافران عده ای با خرید کردن از زنان فروشنده به شدت مخالفند و به حضور آنها در مترو به دیده ی اکراه می نگرند از این رو نگاه مثبتی به زنان فروشنده نداشته و به حضور آنها در واگن و انجام فعالیت شان روی خوش نشان نمی دهند؛

به عبارت دیگر این دسته از زنان مسافر، حضور زنان فروشنده در واگن را مخل آرامش خود می دانند چرا که گاهی سر و صدای فروشندگان همه ی حواس مسافران را به خود مشغول می کند به گونه ای که مسافران در تشخیص ایستگاه مقصد دچار اشتباه می شوند و مقصد را از یاد می برند؛ یکی از زنان مسافر دراین باره می گوید:

مترو جای خرید و فروش نیست،دیگر در واگن های زنانه هم نمی توان آرامش داشت.به هر طرف که رو کنی زن فروشنده می بینی که گاهی حواس آدم را پرت می کنند طوری که نمی دانی کجا باید پیاده شوی(مریم ۴۰ ساله معلم ).

برای برخی دیگر ازدحام جمعیت در واگن ها و حضور زنان فروشنده و حرکت آنها در طول واگن ناخوشایند بوده و ناراحت کننده است:

مترو وسیله ی نقلیه است اما این روزها بازار هم شده است.گاهی ازدحام جمعیت در مترو ، سرسام آور است به گونه ای که نمی توانی نفس بکشی. وقتی سوار واگن های زنانه می شوی از هر طرف زن فروشنده می بینی که می گن خانوما فلان جنس رو دارم اگه می خواین بدم ببینین همه همین را می گویند وقتی از مترو پیاده می شوی سردرد می گیری از این همه سر و صدایی که در واگن های زنانه می شنوی (زهرا، ۵۵ساله خانه دار).

برخی از زنان مسافر در ابتدا خریدار کالاهای فروشندگان بودند اما بتدریج از خرید کردن در مترو به دلیل استفاده ی مداوم از مترو اجتناب می کنند:

اوایل من هم از زنان فروشنده خرید می کردم، چندبار این کار را کردم و موقعی که به خانه رسیدم هیچ پولی برایم نمانده بود. از طرفی بارها حواسم به سمت فعالیت زنان رفت و از مقصد جا ماندم برای همین دیگر دوست ندارم با زنان فروشنده برخورد کنم(غزل،۳۰ ساله، دانشجو).

اما در مقابل برای برخی از زنان که تعدادشان کم نیست حضور زنان فروشنده چندان ناخوشایند نیست بدین معنا که بسیاری از زنان کالاهای مورد نیاز خویش را بدون صرف زمان و با قیمت مناسب خریداری و تهیه می کنند و اغلب از کالاهای خریداری شده احساس رضایت دارند و یکدیگر را به خرید کالاها ترغیب می کنند.

برای برخی از زنان، گذشته از اینکه خرید کردن ساده و در دسترس خوشایند و مطبوع است قیمت مناسب کالاها را مهم ترین دلیل خود برای خرید کالاها بیان می کنند:

برای من خیلی جالب است که این زنها را توی مترو می بینم چون واقعا گاهی وقت ها چیزهای خوبی می آورند که نسبت به هر جای دیگری قیمت مناسبی دارند.(مریم،۳۲ساله حانه دار).

همچنین برای برخی از زنان مسافر، در دسترس بودن کالاها مهم ترین دلیل از خرید کردن کالاها از زنان فروشنده می باشد:

یک روز سوار مترو شدم از آنجا که صبحانه نخورده بودم خیلی گرسنه بودم؛ همان موقع خانمی داشت کیک دوناد می فروخت با اشتیاق از او کیک خریدم(ندا ۲۵ساله،کارمند)

برخی از زنان مسافر همدردی و کمک به برخی از زنان فروشنده را مهم ترین دلیل برای خرید کالاها بیان می کنند:

روزی سوار مترو شدم،زنی را دیدم که اشک می ریخت و التماس می کرد که از او اسفند دود کن بخرم با اینکه به آن احتیاج نداشتم دلم سوخت و خریدم(ناهید ۵۰ ساله،دبیر بازنشسته).

عده ای از زنان مسافر اظهار می کنند که برخی از زنان فروشنده از روی شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی که با آن دست به گریبانند، مترو مکان مناسبی جهت فعالیت فروشندگی آنهاست.

به نظر من بعضی هاشان واقعا از روی فقر و بدبختی مجبورند که بیایند جنس بفروشند، به نظر من در مترو جنس بفروشند بهتر از این است که بروند کارهای دیگری بکنند.تقریبا هر وقت سوار شوم حتما از این زنان خرید می کنم. (فاطمه،۴۵ ساله خانه دار)

برای عده ای از زنان هم خرید کردن به طور کلی امری مورد پسند و جذاب می باشد به طوری که مکان خرید برای این دسته از افراد اهمیت چندانی ندارد و هر جا که خرید جریان داشته باشد از آن استقبال می کنند:

من کلا خرید کردن را دوست دارم و بسیار اهل خرید کردن هستم بنابراین هر وقت که سوار مترو بشوم و زنان فروشنده باشند حتما یک چیزهایی می خرم.(نگین،۲۲ ساله دانشجو).

الگوهای رفتاری مشترک میان زنان فروشنده:

در جریان فعالیت مکرر در مترو،رفته رفته ، زنان فروشنده با یکدیگر آشنا می شوند و با یکدیگر روابط دوستانه برقرار می کنند و یکدیگر را از وضعیت بازرسی ماموران مطلع می کنند و معمولا زبان به زبان از ایستگاه هایی که احتمال بازرسی در آنها بیشتر است یکدیگر را باخبر می کنند گاهی گرفتار بازرسان می شوند،کالاهای شان را قبضه می کنند اما پس از مدتی کوتاه دوباره به آنها بازگردانده می شود و این بازگشت محصول چیزی است که فروشندگان برای یکدیگر تعریف می کنند و مسافران می شنوند.از این رو برای فروشندگان گاهی حرف مشترک همین قبض کالاهای شان توسط ماموران است.

ویژگی های مشترک بسیاری میان زنان فروشنده مشاهده می گردد. تقریبا همگی از یک لحن و آهنگ برای عرضه ی کالاهای شان بهره می گیرند و با زبان شان به تبلیغات می پردازند. به عبارتی دیگر، عده ی زیادی از زنان فروشنده از آهنگ کلامی یکنواخت و مشابهی برا ی معرفی و تبلیغ کالاهای خویش بهره می گیرند. مکان تهیه ی کالاها و کیفیت محصولات، یکی دیگر از وجوه تشابه میان فروشندگان است بدین معنا که اکثر فروشندگان، کالاهای شان را از بازار بزرگ تهران خریداری می کنند..همانطور که اشاره شد بر تعداد زنان و تنوع و تکثر گروه های سنی زنان به عنوان فروشندگان دوره گرد واگن های زنانه روز به روز افزوده می گردد و همگی روز به روز نسبت به محدودیت های ماموران مترو مقاومت می کنند و به فعالیت شان ادامه می دهند.

از آنجا که زنان فروشنده هر روز از ایستگاهی پیاده می شوند و سوار ایستگاهی دیگر می شوند و به فعالیت می پردازند از این رو ، برخی برای زنان مسافری که مرتبا از مترو استفاده می کنند چهره های آشنا دارند.

عرضه ی کالا با قیمت مناسب، یکی دیگر از نقاط تشابه میان زنان فروشنده می باشد. فروشندگان ، با قیمت های مناسب محصولات شان را عرضه می کنند و از قیمت های یکدیگر نیز باخبر می باشند. این چیزی است که به خصوص در هنگام تبلیغ و معرفی کالا، خودشان به آن اشاره می کنند مثلا هنگامی که می خواهند کالایی را زودتر به فروش برسانند می گویند که آن کالا را زیر قیمت فروش مترو و قیمت همکاران شان عرضه می کنند .حضور زنان فروشنده برا ی بسیاری از زنان مسافر امری عادی و تکرار شونده است از این رو زنانی که در مترو نشسته اند به محض اینکه زنی سوار مترو می شود به دقت به او خیره می شوند تا او عرض اندام کند به عبارت دیگر مشخص شود که مسافر است یا فروشنده.گاهی مسافران آن چنان سرگرم زنان فروشنده و کالاهای شان می شوند که از ایستگاه مقصد جا می مانند. زنان فروشنده پس از مدتی با یکدیگر آشنا می شوند و با یکدیگر روابط دوستانه برقرار کرده و یکدیگر را همکار خطاب می کنند. مثلا اگر ورود یک فروشنده همزمان با عرضه و معرفی کالا از سوی فروشنده ی دیگری باشد که او را می شناسد، به احترام وی سکوت می کند و می گذارد تا کار او تمام شود و سپس به معرفی کالای خویش پرداخته و فعالیت می کند.

کالاها و ابژه های مبادله:

کالاهایی که در مترو عرضه می شوند از این دسته اند: لوازم آرایشی و بهداشتی.لوازم آشپزخانه ،خوراکی(شامل کیک دوناد، انواع لواشک،آدامس)،پوشاک ،کتابچه های آشپزی و روانشناسی،اسباب بازی و کالاهای زینتی و لوکس زنانه…میان کالاها و کیفیت شان تفاوت چندانی وجود ندارد و همانگونه که اشاره شد اغلب فروشندگان کالاها را از بازار بزرگ خریداری و تهیه می کنند و بیشترین تفاوت در سن و ظاهر زنان فروشنده می باشد.گاهی دختران جوانی به عنوان فروشنده در مترو ظاهر می شوند که به شدت توجه زنان مسافر را به خود جلب می کنند بدین معنا که سبک آرایش و نوع پوشاک شان و جراحی های زیبایی شان در بادی امر نشان از فروشنده بودن شان ندارد این دسته از فروشندگان اغلب به فروش کالاهای لوکس که از سر و گوش شان آویزان شده است می پردازند برای این دسته از زنان فروشنده بدن ابزاری است که به وسیله ی آن کالاهای شان را معرفی می کنند در حقیقت بدن های شان ویترین سیاری است که برای معرفی و نمایش کالاهای شان مورد استفاده قرار می گیرد.

عمدتا کالاهایی که در مترو مبادله می شوند کالاها و ابژه های موردپسند زنان است . شاید یکی از دلایل حضور زنان فروشنده در مترو و رونق این بازارها را بتوان جذابیت امر خرید برای زنان تلقی کرد چرا که خرید مقوله ای جذاب و مطلوب برای بسیاری از زنان محسوب می شود از این رو برای بسیاری از زنان مسافر در مترو، خرید کردن امری جالب و ساده و دردسترس می باشد و در حقیقت با یک تیردو نشان زدن است. به عبارتی دیگر هم از طریق مترو به مقصد مورد نظرشان می رسند و هم به خرید کالا می پردازند که برای شان مطلوب و گاهی ضروری می باشد. زنانه پسند بودن امر خرید، نکته ای است که از این جهت مورد اهمیت است که در واگن های عمومی و مردانه نیز اغلب مردان فروشنده ظاهر می شوند اما رونق بازار آنها به وسعت بازار زنان نبوده و با استقبال کمتری از سوی مردان مواجه می شوند. بنابراین زنانه پسند بودن امر خرید، را می توان به عنوان یکی از مهم ترین دلایل در تثبیت و تداوم فعالیت فروشندگی زنان به شمار آورد. پر واضح است که دلایل بسیاری وجود دارد که زنان را به سمت فروشندگی در واگن های زنانه مترو کشانده است. مهم ترین و عمده ترین دلیل برای بسیاری از زنان بی شک نیاز شدید اقتصادی است که این امر را بسیاری از فروشندگان، زمانی که از فروش محصولات شان درمانده و ناامید می شوند بیان می کنند. اما این مسئله در بدایت امر مطرح بوده و دلیلی بر تکوین این فعالیت است اما رواج و گسترش این فعالیت ها می تواند دلایل دیگری را نیز به همراه داشته باشد که جذابیت خرید کردن برای زنان مسافر، فعالیت فروشندگی از روی سرگرمی از جانب عده قلیلی از دختران جوان در زمره دلایل تداوم این بازار سیار در متن واگن های زنانه قرار می گیرند.

نتیجه گیری:

در دنیای مبتنی بر تولید انبوه و مصرف مدار امروز، اماکن پر تردد و پر ازدحام نیز می توانند به منظور محلی برای عرضه ی کالاهای تولید شده مورد استفاده قرار گیرند از این رو فزونی تولید و تقاضا به مصرف انبوه می انجامد و مصرف انبوه به گسترش مکان های عرضه ی کالاها منجر می گردد که در نهایت به مصرف می انجامد از این رو مکان های پر تردد نظیر مترو نیز می توانند به مثابه میدانی برای عرضه ی کالاها و محصولات مصرفی، مورد توجه قرار گیرند. از این منظر برای اماکن پر ترددی چون مترو کارکرد جدیدی ایجاد می شود بدین معنا که دیگر نمی توان مترو را صرفا وسیله ای نقلیه در سامانه ی حمل و نقل عمومی در نظر گرفت و واگن های ویژه ی زنان را تنها واگن هایی برای آسودگی زنان به شمار آورد. بر این اساس، مترو متنی می شود که متضمن« اعمال دلالت بخش» می باشد متنی که در آن فعالیت فروشندگی صورت می گیرد اما این فعالیت به ظاهر ساده در دل خویش مجموعه ای از معانی را پنهان کرده است.یکی از مهم ترین نتایج این پژوهش این است که به واسطه ی شکل گیری جامعه ی مصرفی و وفور و فراوانی کالاها و محصولات مصرفی، مترو به مثابه مکان عرضه ی محصولات مصرفی مورد توجه قرار می گیرد. از سوی دیگر از مجرای کنش و مبادلات اقتصادی با هر انگیزه و عللی که باشد، در متن مترو زندگی روزمره برای زنان فروشنده ایجاد می شود و شکل می گیرد. زندگی روزمره ای که بر انجام امور تکرار شونده مبتنی است بدین صورت که زنان فروشنده هر روز از صبح تا شب در واگن های زنانه حاضر شده و مرتبا از ایستگاهی به ایستگاه دیگر در حرکت اند و به فعالیت می پردازند. همانطور که در مترو برای این دسته از زنان، زندگی روزمره شکل می گیرد در کنار آن، مترو منبعی برای هویت یابی زن فروشنده محسوب می گردد و هویت زن فروشنده بودن، هویت جدیدی است که از مجرای کنش اقتصادی روزمره در مترو، برای این زنان رقم می خورد و به وجود می آید. از سوی دیگر، از خلال اجرای این پژوهش در مترو، مشاهده شد که زنان مسافری که از فروشندگان، کالا خریداری می کنند نقش مهمی در تثبیت و تداوم حضور زنان فروشنده بر عهده دارند. به عبارت دیگر، زنانه پسند بودن امر خرید یا جذاب بودن امر خرید برای بسیاری از مسافران، دلیل مهمی برای حضور زنان فروشنده و تداوم کنش اقتصادی شان با وجود موانع و محدودیت های موجود در مترو می باشد. مطلوبیت امر خرید همچنین به این دلیل مهم و درخور توجه است که در واگن های مردانه واغلب عمومی فروشندگان مرد نیز حضور دارند اما بازارشان رونق و گرمی بازار زنان را ندارد .اگرچه فقر و محرومیت اقتصادی و بحران بیکاری، در زمره ی اصلی ترین دلایل در تکوین و ایجاد کنش های اقتصادی در مکان هایی چون مترو محسوب می شوند اما عواملی که برشمردیم نقش مهمی در شکل گیری و ترویج چنین فعالیت هایی دارند.

منابع:

استوری،جان(۱۳۸۹) مطالعات فرهنگی درباره فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده،تهران:نشر آگه

بارکر،کریس(۱۳۸۷)، مطالعات فرهنگی(نظریه و عملکرد) ترجمه مهدی فرجی/نفیسه حمیدی،تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی

بنت، اندی(۱۳۸۶) فرهنگ و زندگی روزمره،ترجمه ی لیلا جو افشانی/ حسن چاوشیان،تهران: اختران

بودریار،ژان(۱۳۸۹) جامعه مصرفی( اسطوره ها و ساختارها) ترجمه پیروز ایزدی،تهران: ثالث

بیتس، دانیل / پلاگ، فرد(۱۳۸۶) انسان شناسی فرهنگی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران:انتشارات علمی

روجک، کریس(۱۳۹۰)مطالعات فرهنگی، ترجمه پرویز علوی، تهران: انتشارات ثانیه

کاظمی، عباس(۱۳۸۷)مطالعات فرهنگی،مصرف فرهنگی و زندگی روزمره درایران،تهران: جهاد دانشگاهی

فاضلی،نعمت اله(۱۳۸۷) مدرن یا امروزی شدن فرهنگ ایران،تهران: پژوهشکده ی مطالعات فرهنگی و اجتماعی

فدرستون، مایک(۱۳۸۶) زندگی قهرمانی و زندگی روزمره ترجمه هاله لاجوردی، تهران، ارغنون، شماره ۱۹

فکوهی، ناصر(۱۳۸۶) تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران: نشر نی

فلیک،اووه(۱۳۹۰) درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمه هادی جلیلی،تهران: نشرنی

مارشال، کاترین و راسمن، گرچن ب(۱۳۸۱)روش تحقیق کیفی، ترجمه ی علی پارسائیان و سید محمود اعرابی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی

محمدی،بیوک(۱۳۹۰) درآمدی برروش تحقیق کیفی،تهران:پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

Burr,V(1998) Gender and social psychology.London:Routledge

Hall,stuart.hobson,dorothy, lowe Andrew and willis,paul(1980) culture,media,language.Routledge:London and New York

Haywood,c&M.Mac an Ghail(2003), Men and Masculinities:open university press

Kellner, douglas(1995) Cultural studies,identity and politics between the modern and postmodern:Routledge: London and New york

 [1] .consuming society

[2].femininity

[3].ortner 1974

[4] .nature/culture

[5] . Rosaldo 1974

[6] .domestic/public

[7].New retail geography

[8].Text

[9] .reflexivity

[10].saleswoman

[11].every day life

[12].culture

[13] . ethnography

[14] . Whole Way of Life

[15] .interview

[16] . conversation with purpose

[17] . observation

نویسنده این مقاله : خدیجه شرقی

 مدیر وبلاگ فرهنگ و زندگی روزمره
www.sharqi89.blogfa.com