اشتباه زندگی

اشتباه زندگی

هر چند که انسانها در طول تاریخ اشتباهات کوچک و بزرگ زیادی را در راه رسیدن به موفقیت مرتکب شده اند، اما چیزی که مایه تعجب و شگفتی است این است که این اشتباهات به کرات در حال تکرار بوده، هستند و شاید در آینده ای نه چندان دور دوباره توسط نسل بعدی انسانها تکرار شوند! با کمی مطالعه و تحقیق در مورد این اشتباهات به این نتیجه می رسیم که متأسفانه به جای اینکه میزان اشتباهات با افزایش درک و آگاهی انسانها کاهش پیدا کند روز به روز در حال افزایش است. هر چند که انسان در حال حاضر در حال گذران عمر خود در عصری است که به نام «عصر فضا» نام گرفته است ولی دقیقاً مرتکب همان اشتباهات اخلاقی در راه رسیدن به موفقیت می شود که انسانها در ۲۰۰۰ سال یا حتی قبل از آن مرتکب می شدند.
تاریخ نشان داده است که هر چند انسانها در اعصار گذشته دانش و تخصص علمی کمتری داشته اند ولی در عوض از کیفیت روابط اجتماعی بسیار خوبی برخوردار بوده اند. در گذشته انسانها برای برقراری ارتباط با یکدیگر نیاز به گذران دوره های آموزشی نداشته اند ولی در عصر حاضر یکی از بزرگترین مشکلات انسانها این است که چگونه خود و احساسات انسانی خود را نسبت به همسر، فرزندان، دوستان و سایرین بیان کرده و به راحتی بتوانند در محیط خانواده یا اجتماع با آنها ارتباط برقرار کنند.
این موضوع از آنجایی حائز اهمیت است که عدم توجه به این بحران! و صرف زمان برای مطالعه اشتباهاتی که انسانها برای رسیدن به موفقیت مرتکب شده اند باعث کاهش کیفیت روابط فردی و اجتماعی انسانها در آینده خواهد شد و زندگی معنوی و اجتماعی او را با خطرات جدی روبه رو می نماید. متأسفانه شاهد این موضوع هستیم که فساد اخلاقی (از هر نوع) ناشی از استعمال روشهای غلط برای رسیدن به موفقیت یا قدرت در جوامع انسانی روز به روز در حال گسترش بوده و عدم تصمیم گیری سریع و به موقع در مورد آن، اثرات سوء غیرقابل جبرانی در تاریخ بشر بر جای خواهد گذاشت. امروزه خردمندان جوامع به این باور رسیده اند که تأمین سعادت و خوشبختی انسان تنها با کمک پیشرفت های علمی میسر نبوده و تحقق کامل این هدف تنها به افزایش معنویات در زندگی بستگی دارد. هر چند که خداوند متعال هیچ وقت انسان را در پیمودن راه زندگی در این دنیا تنها نگذاشته و جوامع انسانی را با فرستادن پیامبران و امامان مورد رحمت و هدایت خود قرار داده است، اما متأسفانه تعدادی از انسانها با گمراه کردن دیگران هیچ وقت اجازه ندادند که عظمت (الهی) هدایتگر زندگی انسانهایی باشد که در تلاش برای رسیدن به موفقیت بوده یا هستند و در این بین تنها انسان های معدودی توانسته اند به نسبت استعداد و دریافت خود به درجه ای از کمال برسند. به نظر می رسد که قرن بیست و یکم، قرنی باشد که انسانها در آن گرایش بیشتری در مسیر معنویات و اخلاقیات از خود نشان داده و از معنویت به عنوان آخرین سلاح بشریت برای بازگرداندن انسان به مدار اصلی انسانیت خویش استفاده نمایند. برای روشن تر شدن موضوع بیایید نگاهی به تعدادی از اشتباهاتی که انسانها در طول تاریخ برای رسیدن به موفقیت مرتکب شده و می شوند داشته باشیم و این گونه تصمیم بگیریم که نه تنها آنها را تکرار نکرده بلکه قسم یاد کنیم که آنها را یک به یک از زندگیمان حذف کنیم.

۱- خوشبختی به قیمت بدبختی دیگران
قرن هاست که بشر دچار توهم حزن آور و غم انگیزی در زمینه رسیدن به قدرت شده و همین توهم باعث بروز نبردهای خونین و بی عدالتی های فراوانی در سراسر جهان شده است. توهم این است که تعدادی از انسانها فکر کرده و می کنند که می توانند از ضرر و بدبختی دیگران به خوشبختی برسند، به همین دلیل در جست وجوی راه هایی برای سوء استفاده و اغوای دیگران بوده اند. متأسفانه این مشکلی است که هنوز دست از گریبان تعدادی از انسانهای تشنه قدرت و موفقیت برنداشته است. بسیاری از مردم احساس می کنند که می توانند با خراب کردن دیگران یا خرده گیری از آنها به موفقیت برسند. یک ضرب المثل قدیمی می گوید «دو راه برای داشتن بلند ترین ساختمان در شهر وجود دارد. یکی این است که تمام ساختمان های بلند شهر را خراب کنی و دوم این است که روی ساختمان خودت کار کنی و آن را بلند تر کنید.» این مطلب دقیقاً در مورد مسائل سیاسی، اقتصادی و زندگی شخصی تک تک انسانها نیز صادق است.

۲- نگرانی از مسائلی که خارج از کنترل شماست
نگرانی ازمسائل خاصی که با گذر زمان حل می شود فقط نیروی انسان را هدر می دهد. خداوند گاه معجزات خود را در مکان های باور نکردنی و به دست افرادی دور از انتظار و در زمان هایی غیرقابل تصور به انجام می رساند. زندگی نیز ما را دقیقاً به آن طرف راهنمایی می کند، اما از راه هایی که انتظارش را نداریم. گاهی اوقات این امر سبب گیج شدن ما می شود و ما را به اشتباه دچار این تردید می کند که در مسیر اشتباهی قرار گرفته ایم. ظاهراً مردم در دنیای قدیم نیز انرژی فراوانی را صرف نگرانی در مورد اموری می کردند که خارج از کنترل آنها بوده است. از آن زمان تاکنون نیز تغییر کمی در این جهت ایجاد شده است. معلمی در این خصوص گفته است اول اینکه بی معنی است در مورد چیزی نگران باشی که کنترلی بر آن نداری، زیرا اگر تو بر آن کنترلی نداری معنی ندارد که در مورد آن نگران باشی. دوم اینکه این هم بی معنی است که در مورد چیزهایی که بر آن کنترل داری نگران باشی، زیرا اگر واقعاً کنترل داری نگرانی معنا ندارد.

۳- عدم حذف غیرممکن در زندگی
روزی سرخپوستی تنها در جنگل گردش می کرد. او یک تخم عقاب را روی زمین دید و به خیال اینکه یک تخم مرغ معمولی است آن را در لانه یک مرغ گذاشت. جوجه عقاب نیز همانند دیگر جوجه های مرغ از تخم بیرون آمد و مانند آنها شروع به راه رفتن و دانه خوردن کرد. یک روز زیبای بهاری، عقاب کوچک که اندکی بزرگتر شده بود متوجه پرواز پرنده زیبا و باشکوهی در آسمان شد. پرسید این چه پرنده ای است؟ مرغ با مهربانی پاسخ داد. این یک عقاب است. زیباترین و قدرتمند ترین پرنده دنیا! عقاب کوچک با خود اندیشید که چقدر خوب بود اگر او هم عقاب بود و می توانست مثل عقاب پرواز کند، اما چون باور داشت که یک جوجه مرغ معمولی است خیلی زود همه چیز را فراموش کرد و تمام عمرش را مثل یک مرغ خانگی زندگی کرد!! جایی در مغز شما قرار دارد که سالهاست در آن بذرهای موفقیت خفته اند و حال آنکه اگر این بذرها را در مغز خود فعال کنید با قدرت رشد خود می توانند شما را به اوج برسانند، جایی که کمتر کسی می تواند تصور رسیدن به آن را حتی در خیال خود تصور کند. اگر شما طالب پیروزی هستید اما فکر می کنید توانایی آن را ندارید، موفق نمی شوید. فراموش نکنید که ذهن نیمه هوشیار نمی تواند فرق بین افکار مثبت و منفی را تشخیص دهد. تنها معیار ذهن نیمه هوشیار افکاری است که شما بیشتر در مورد آنها فکر می کنید. اگر بیشتر به موفقیت فکر می کنید ضمیر ناخودآگاه شرایط درونی و بیرونی را طوری تغییر می دهد که به خواسته خود برسید. اما اگر دائماً به مسائل منفی و ترس از شکست فکر می کنید حتی اگر از بهترین امکانات هم برخوردار باشید به علت تفکر منفی، خود شما خودتان را از درون شکست داده اید. بهتر است فراموش نکنید که ضمیر ناخودآگاه کور است و نمی تواند میزان دارایی یا کمبودهای مادی شما را ببیند. او فقط احساس می کند. به هر موضوعی بیشتر فکر کنید آن را در درون شما به صورت یک قانون درمی آورد. برای رسیدن به موفقیت تنها کلمه غیرممکن را از فرهنگ لغات زندگی تان حذف کنید و دیگر و تحت هیچ شرایطی به او اجازه بازگشت ندهید. چون نمی توانید کاری را انجام دهید فوراً برچسب غیرممکن بر آن نزنید. زمانی که برادران رایت می خواستند ماشینی بسازند که در هوا پرواز کند هم عصران او همه با هم یکصدا گفتند که این کار غیرممکن است ولی حالا هر کسی در هر جای دنیا می داند که آنها توانستند با کمک یکدیگر با تمام افکار عصر خود بجنگند و رویایشان که فتح آسمان بود را به حقیقت تبدیل کنند.

۴- ترس از ریسک کردن برای پیروزی
آنهایی که واقعاً قدر چیزهای باارزش را می دانند حاضرند بهای آن را نیز با جان و دل بپردازند. کسی که آرزویی در سر دارد ولی حاضر نیست که بهای آن را بپردازد فقط افسوس آن رویا را نصیب خود کرده است. هر چیز باارزشی قیمتی دارد. اگر شیئی، مقام یا موفقیتی نظر انسان را جلب می کند باید بهای آن را بپردازد. ترس از شکست چیزی است که انسان های بیشماری را از انجام کارهایی که به آن علاقه دارند دور نگه می دارد. ترس از شکست مخصوص انسا نهای ساده اندیشی است که فکر می کنند بدون از دست دادن چیزی می توانند چیزی را به دست آورند. فراموش نکنید که برای به دست آوردن چیزی حتماً و حتماً چیزهایی را از دست می دهید، این بسته به ارزش چیزی دارد که مایلید آن را به دست آورید. گاهی اوقات ارزش چیزهایی که به دست آورده اید بسیار بیشتر از چیز هایی است که به منظور کسب موفقیت از دست داده اید، اما گاهی اوقات هم ارزش چیزی که به دست آورده اید بسیار کمتر از آنی است که شما بابت آن بهای سنگینی را پرداخت کرده اید. فکر نکنید که انسان های گذشته تمام سکوهای موفقیت را از آن خود کرده و دیگر چیزی برای شما باقی نمانده است که بخواهید برای رسیدن به آن تلاش کنید. دنیا پر از فرصت های مناسبی است که هنوز کسی در مورد آنها کاری انجام نداده است. شعار خواستن، توانستن را هرگز از یاد نبرید.

۵- محدود دیدن
هیچ وقت فکر نکنید که به انتهای خط رسیده اید و دیگر کاری نمانده که شما انجام نداده اید. تا انسان انسان است و دنیا دنیاست همیشه فرصت برای انجام کارهای خاص وجود دارد. هیچ مرزی و هیچ مانعی برای انسانهای بااراده وجود ندارد. انسان های با اراده هیچ وقت خود را محدود مرزهای تعیین شده نمی کنند و با تمام کردن تحصیلات آکادمیک دست از تحصیل و پرورش ذهن خود برنمی دارند. متأسفانه چنین قبول کرده ایم که خواندن و مطالعه کردن فقط به منظور قبولی در امتحان و کسب مدرک بالاتر است و هنگامی که مدرک می گیریم نیاز به مطالعه تمام می شود!! چنین تفکری نشانه سقوط شما در آینده ای نه چندان دور است.

۶- اهداف شما قربانی افکار دیگران
تاریخ نشان داده است که انسان های موفق کسانی بوده اند که حاضر نشده اند افکار خود را به هیچ قیمتی به دیگران بفروشند. افراد موفق تاریخ همواره از میان انسان هایی برخاسته اند که افکار متفاوت و درستی را برای خود برگزیده اند و برای اثبات صحت و درستی آنها واقعاً تلاش کرده اند. انسانها اکثراً خود را قربانی افکار منفی دیگران می کنند. نتیجه چنین اقدامی این است که دیگران به راحتی می توانند افکار خود را به شما تحمیل کنند. هیچ کس مایل نیست که به او امر و نهی کنند و به او بگویند که باید چگونه زندگی کند. یکی از علائم اختصاصی افراد اهل عمل این است که آنها هیچ علاقه ای به کنترل دیگران ندارند. شما باید این حقیقت را همواره به خاطر داشته باشید که خودتان باید باغبان زندگی تان باشید. هرگز سعی نکنید که سبک زندگی خود را به دیگران تحمیل کنید، حتی اگر شما خوشبخت ترین انسان روی زمین هستید هیچ وقت آنها را وادار نکنید که مانند شما زندگی کنند. خودتان را از این افکار زائد که دیگران چه باید بکنند یا نکنند خلاص کنید. زمانتان را صرف اجرای طرح های زندگی خودتان کنید و کمتر دیگران را به پیروی از نحوه زندگی خود مجبور کنید.

۷- فکر کردن به محدودیت ها قبل از اقدام به عمل
یکی از نوابغ تاریخ با عمل خود این تفکر زائد را بی اعتبار کرد که برای رسیدن به موفقیت باید از امکانات برخوردار بود. گاندی با ایمانی که به موفقیت داشت توانست کاری انجام دهد که برای همیشه نام او را در تاریخ بشر زنده نگاه خواهد داشت. او در مقایسه با همه هم عصران خود از قدرت بالقوه بیشتری برخوردار بود و این در حالی بود که او از مبانی ظاهری قدرت مانند پول، ابزار جنگی، سرباز و… هیچ بهره ای نداشت. او توانست بذر ایمان را در ذهن ۲۰۰ میلیون انسان بکارد و آنها را علیه دشمن بسیج کند و باعث استقلال کشورش گردد. او فراموش نکرده بود که لزوماً همیشه قوی ترین ها یا ثروتمند ترین ها پیروز نمی شوند. پیروز کسی است که فکر می کند می تواند پیروز شود. در عصری که او زندگی می کرد ثروتمندان زیادی زندگی می کردند ولی کدام یک از آنها در تاریخ این کشور صاحب نام و اعتباری برای خود شده اند! او می دانست که ایمان تنها عاملی است که به کمک آن می تواند نیروی فراست الهی را در خدمت خود بگیرد! او چگونه به این قدرت رسید؟

۸- باز کردن ذهن به روی هر نوع فکر
ذهن انسان مانند کندوی زنبور است. هیچ زنبور آلوده ای حق ورود به کندو را ندارد و هنگام ورود توسط نگهبانان کندو کشته می شود. اگر شما هم می خواهید طعم ثروت و موفقیت را بچشید باید کندوی مغز خود را با افکار شاد و سالم پر کنید تا بتوانید احساس نشاط و شادابی را از آن به درون زندگی تان منتقل کنید. متأسفانه کندوی مغز انسان هیچ نگهبانی ندارد که مانع از ورود افکار آلوده به ذهن شوند. شما برای انتخاب افکارتان حق انتخاب دارید ولی فراموش نکنید که ضمیر ناخودآگاه انسان تفاوتی میان اندیشه های مخرب و سازنده قایل نیست. هرچه به او بدهید با آن تغذیه می شود. همه چیز به این بستگی دارد که به چه افکاری اجازه ورود به ذهن می دهید. زمان آن رسیده است که ویزای اقامت افکار منفی را در ذهنتان باطل کنید و آنها را از ذهن خود خارج کنید به یاد داشته باشید که افکار انسان قدرتی معادل نیروی برق دارند. اگر از نیروی برق درست استفاده کنید می توانید باعث پیشرفت صنعت گردد در حالی که در صورت کاربرد غلط می تواند جانتان را از شما بگیرد. افکار انسان نیز دقیقاً هم چنین قدرتی دارند، اگر از افکار مثبت استفاده کنید می توانید به اوج برسید در غیر این صورت همیشه در قعر باقی خواهید ماند.

۹- باور به شانس بد
ذهن نیمه هوشیار اندیشه های منفی یا مخرب را درست به همان شکل اندیشه های سازنده به عمل تبدیل می کند. این همان پدیده غریبی است که میلیون ها نفر آن را تجربه کرده اند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی می دانند. این در حالی است که کسی بدشانس آفریده نمی شود. میلیون ها نفر از مردم کره زمین گمان می کنند محکوم به فقر و شکست و ناکامی هستند. احساس می کنند نیرویی بر آنها حاکم است که مانع از ابتکار عمل آنها می شود. این در حالی است که خود این اشخاص باعث بدبیاری خود هستند، زیرا ذهن خود را تحت تأثیر باورهای منفی قرار داده اند. احساس دلسردی و ناامیدی تمام وجودشان را پر کرده است و احساس می کنند که در این دنیا هیچ چیز امیدبخشی برای آنها وجود ندارد و آنها همان کسانی هستند که محکومان ابدی سرنوشت هستند که هیچ چیز از خودشان نداشته و مجبورند دوران محکومیت زندگی خود را در زندان دنیا سپری کنند! فیلسوفان و دانشمندان بسیاری در طول تاریخ تلاش کردند به انسان بیاموزند درمان مشکلات انسان از طریق تغییر ذهنیت او امکان پذیر است، اما انسانهای کمی موفق شدند صدای آنها را بشنوند و به گفتار آنان عمل کنند. هر چند که آنها در زمانی دیگر و شرایطی کاملاً متفاوت با ما زندگی می کرده اند، اما صدای آنان هرگز خاموش نخواهد شد. شما هم می توانید آن را گوش کنید فقط اگر واقعاً بخواهید.

۱۰- ندیدن عواقب و پیامدها
اغلب اعمال انسانی به صورت مقطعی و بدون فکر به آینده صورت می گیرد. انسان های بیشماری وجود دارند که بدون تفکر و پیش بینی عواقب احتمالی اعمال خود تصمیم به کاری می گیرند و در آخر هنگامی که شکست به سراغ آنان می آید انگشت اتهام خود را به سوی دیگران نشانه می روند. متأسفانه هنگامی که انگشت اتهام خود را به سمت دیگران نشانه می گیرم و آنان را به عنوان عاملان اصلی شکست هایمان معرفی می کنیم فراموش می کنیم که یک انگشت به سوی آنها و سه انگشت به سوی خود ما اشاره می کند، اما ما فقط آن یک انگشت را می بینیم!

۱۱- در اندیشه گذشته
می گویند گذشته چراغ راه آینده است، اما این به این معنی نیست که اگر گذشته موفقی نداشته اید در آینده نیز بدبخت خواهید بود. به جای اینکه بیشتر زمان خود را صرف فکر کردن به گذشته کنید خود را ترغیب کنید که به آینده مثبتی فکر کنید. گذشته همان طور که از اسم آن پیداست گذشته و به تاریخ پیوسته است. به جای فکر کردن به ناکامی های گذشته برای آینده خود برنامه ریزی کنید، اما فراموش نکنید که نباید تار و پود آن از جنس گذشته باشد. برنامه ای می تواند شما را به خوشبختی برساند که تار و پود آن از جنس آینده و امید به موفقیت باشد. هنگامی که برای خود برنامه ریزی می کنید به یاد داشته باشید که خود شما مسئول تک تک اعمالتان هستید، پس هنگام تصمیم گیری یک چشمتان را هم به آینده بدوزید.

۱۲- سطحی نگری
یکی از بزرگترین دلایل شکست انسان این است که معمولاً از روی ظاهر رقبای خویش در مورد توانایی آنان قضاوت می کند. هیچ کسی را در هیچ مقام و شأنی نباید دست کم گرفت. فراموش نکنید که ذهنیت منفی نسبت به دیگران هرگز نمی تواند باعث موفقیت شما گردد. در هر کجای این دنیا که زندگی می کنید درسی از ایمان برای شما در نظر گرفته شده، فقط باید چشم هایتان را باز کنید و با تأمل به آنها نگاه کنید. از مناظر زیبای طبیعت گرفته تا کوچک ترین ماهی دنیا که در اعماق اقیانوسی تاریک زندگی می کند هر کدام درسی از ایمان را در خود پنهان کرده اند. تنها چیزی که انسان به آن نیاز دارد اطاعت است. خداوند به تعداد تک تک انسانها راهی برای رسیدن به موفقیت ترسیم کرده است. هر کسی فقط باید به دنبال راه خودش باشد. تنها در صورتی می توانید راه حقیقی تان را در زندگی پیدا کنید که قبل از اینکه به سهم مادی خود از دنیا بیندیشید به این فکر کنید که هستید و هدف از خلقت شما در این دنیا چه بوده است. باید به پاسخ این سؤال برسید که خلق این همه زیبایی برای چه بوده و در عوض خداوند از شما چه انتظاری دارد؟ علت اینکه بیشتر انسان ها در زندگی شکست می خورند این است که قبل از اینکه به این موضوع بیندیشد که کیستند و برای چه آمدند به دنبال سهم مادی خویش از دنیا می گردند و زمانی متوجه اشتباه خویش می گردند که دیگر زمانی برای جبران باقی نمانده است.

۱۳- عبرت نگرفتن از شکست
هلن کلر چند روز پس از تولدش ناشنوا، نابینا و لال شد. به رغم این همه بدبیاری او توانست نام خود را در لیست بزرگان تاریخ بشر ثبت کند. او توانست با اراده خود ثابت کند که اگر کسی خود را شکست خورده نپندارد، در شمار شکست خوردگان قرار نمی گیرد. برای رسیدن به موفقیت باید به مطالعه شکست ها پرداخت. باید همانند کیمیاگران قدیم که در جست وجوی راهی برای تبدیل فلزات به طلا بودند در جست وجوی هنری بود که بتوان به کمک آن از شکست هایمان برای موفقیت های حتمی آینده مان پله بسازیم. بتهوون آهنگساز آلمانی نیز ناشنوا بود ولی به یکی از بزرگترین آهنگسازان جهان تبدیل شد. نام اشخاصی مثل بتهوون و هلن کلر و…. تا دنیا باقیست بر زبانها خواهد ماند، زیرا آنها در ذهن خود رویایی دیدند و برای تبدیل آن به واقعیت از هیچ تلاشی کوتاهی نکردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *