بشر از موقعیکه شروع به زراعت کرد برای کارهای سنگین خوداحتیاج به کمک پیدا کرد.ابتدا اسرای جنگی را به بیگاری میکشید و بتدریج خرید و فروش آدمی بعنوان برده معمول شد. می نویسند در زمان هامورابی پادشاه بابل قیمت یک برده مطابق ارزش یک گاو نر بود. تجارت برده را اول یونانیها شروع کردند و جزیره دلوس مرکز فروش برده بود. در اینجا اغلب بیش از هزار برده در یکروز معامله میشد.
شهر آتن مهمترین مرکز تمدن یونان ۲۰۰۰۰ سکنه داشت که ۳۰۰۰۰۰ برده نگاه میداشتند. شهررم را مینویسند ۵/۱ میلیون برده داشت. مصریها برای معابد خود و تشکیلات وسیع آنها احتیاج به برده زیادی داشتند و فرعون از اسرای جنگی به معابد هدیه میداد. مثلاً بنا به مدارکی که از تومارهای مصر بدست آمده معبد آمون متجاوز از ۸۶۰۰۰ برده داشته است. رومیهای اشرافی برده زیادی نگاه میداشتند. داشتن برده زیاد علامت تشخص بود. یک سوم جمعیت شهر رم را برده ها تشکیل میدادند و عده آنها به ۲۵۰۰۰۰ الی ۳۰۰۰۰۰ نفر میرسید. برده ها در دنیای قدیم از هیچگونه حقوقی برخوردار نبودند و حتی کشتار آنها مثل کشتن حیوانات منعی نداشت. در مملکت روم برده ها را با پاهای زنجیر شده به زراعت وامیداشتند تا نتوانند فرار کنند.
برده ای در رم ارباب خود را کشت. طبق قوانین رم برای جبران این جرم تمام برده های آن خانه محکوم بمرگ بودند ولی چون عده آنها در این مورد به چهار صد نفر میرسید مردم به کشتار آنها اعتراض کردند. وقتی موضوع به اطلاع قیصر رسید دستور داد قانون را اجرا کرده برای ارعاب سایر برده ها همگی را بدار بکوبند. قضایای قیام برده های روم در جزیره سیسیل بسرکردگی اوینوس وقیام دیگر بسرکردگی اسپارتاکوس و فجایع و کشتارهای این عصیانها قبلاً شرح داده شده است.
ادیان بزرگ مسیح واسلام با اینکه با بردگی موافق نبودند رسماً آنرا منع نکردند. فقط بعضی از پاپها برده فروشی را محکوم کردند. دین یهود نه فقط بردگی را نهی نکرد بلکه در تورات امر کرده است (سفر تثنیه باب ۲۰ آیه ۱۰-۱۴):« چون به شهری نزدیک آئی تا با آن جنگ نمائی آنرا برای صلح ندا کن. و اگر تو را جواب صلح بدهد و دروازه ها را برای تو بگشاید آنگاه تمامی قومی که در آن یافت میشوند بتو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند. و اگر با تو صلح نکردند با توجنگ نمایند آنرا محاصره کن و چون یهوه خدایت آنرا بدست تو بسپارد جمیع ذکور را با شمشیر بکش لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد یعنی تمامی غنیمتش را برای خود بتاراج بر و غنائم دشمنان خود را که یهوه خدایت بتو دهد بخور. »
در قرون وسطی وقتی شهری را در جنگ میگرفتند تمام مردان را کشته زنان و بچه را به بردگی میبردند. خرید و فروش سیاهان مثل معامله اجناس دیگر بود و عیب نمیدانستند. حتی اشخاصی معروف مثل فردیناند اول قیصر اطریش و الیزابت اول ملکه انگلستان برای تهیه و فروش برده سرمایه گذاری میکردند. برادرشارل دوم پادشاه انگلستان جهت خرید و فروش برده شرکتی تأسیس نمود که سالی ۳۰۰۰ برده به ملاکین انگلستان میفروخت. همچنین نجبای انگلستان و اسپانیا شرکتی دائر کردند. در ظرف ۲۰سال ۱۶۰۰۰۰ برده برای کشاورزان امریکا فرستاده شد.
در سال ۱۷۱۳ دولت انگلیس با اسپانیا قراردادی بست که بموجب آن فروش برده به مستملکات اسپانیا برای مدت سی سال در انحصار انگلستان بود. برای امضای این قرارداد به پادشاه اسپانیا ۲۰۰۰۰۰ کرون (واحد پول اسپانیا) رشوه داده شده بود. اندیشمند معروف فرانسه ولتر در یک کشتی مخصوص حمل برده با ۵۰۰۰۰ فرانک شرکت کرده بود. بسیاری از روسای قبایل سیاهپوستان یا همسایه های خود شروع به جنگ و ستیز مینمودند که اسیر جنگی گرفته و به اروپائیها بفروشند. حکومتهای اروپا از دلالان و ربایندگان برده پشتیبانی میکردند زیرا اینها برای هر برده مبلغی مالیات میپرداختند.
در اروپا برده گرفتن و برده فروشی بدست پرتقالی ها، اسپانیولی ها، هلندی ها، انگلیسی ها و فرانسوی ها از اواخر قرن پانزدهم شروع شد و تا اول قرن نوزدهم هم ادامه داشت که آفریقائی های بدبخت و بعد سرخپوستهای امریکا را به اسارت میبردند. آنها با کشتیهای خود به سواحل آفریقا حمله کرده و در چند نقطه پایگاه مخصوص جمع آوری برده تأسیس نموده و اغلب با روسای قبیله همدست میشدند. این برده ها را از راه معاوضه با مشروبات، پارچه یا زیور آلات بدلی بدست می آوردند و اغلب نیز شبانه بدهات حمله کرده زن و بچه را میکشتند و مردها را به بردگی میبردند.
در ظرف این مدت تخمین زده اند بین ۳۰ تا ۵۰ میلیون برده فقط از آفریقا ربوده شده و اغلب به امریکا برای تشکیلات وسیع کشاورزی آنجا با استفاده زیادی فروخته شده است. در موقع خرید در مواردی یک اسب پیر را با ۱۲ الی ۲۵ برده معاوضه میکردند. این برده ها را در اوائل به یکصد سکه طلا میفروختند. بعد از اینکه عده بیشتری به ربودن سیاهان و برده فروشی مشغول شدند قیمت ها پائین آمده به ۳۰ و بالاخره به ۱۰ سکه طلا رسید. انگلیسی ها برای تجارت برده شرکتهائی تأسیس کردند و در قرن شانزدهم در ظرف چهل سال ۵/۳ میلیون سیاه پوست را به امریکا فروختند.
شخصی از پرتغالیها که شرح آن ایام را نوشته میگوید وقتی سیاه پوستان را از کشتی به ساحل می آوردند دل هر بیننده ای بحال آنها میسوخت. بعضی صورت پر از اشک را بزیر انداخته دیگران سر خود را روبه آسمان بلند کرده فریاد می کشیدند. بعضی با مشقت بسروروی خود می کوبیدند و بعضی دیگر خود را بزمین انداخته روی خاک می غلطیدند. بدبختی بزرگتر این بیچارگان این بود که افراد خانواده را از هم جدا می کردند زن را از شوهر و بچه ها را از پدر و مادر دور میکردند.
این آدم دزدان برای حمل « بار » خود بارنامه صادر میکردند. یکی از این بارنامه ها را نقل از کتابی برای شما ترجمه میکنم تا ملاحظه کنید این مردم بیرحم چطور بدون شرم نام خدا را بکارهای ننگین خود می آلودند.
بارنامه اول فوریه ۱۷۶۶« این محموله به امید خداوند به حالت سلامت ….روی کشتی ماریورو که ناخدای آن بعد از خداوند در این مسافرت آقای . . . میباشد . . . و به امید خداوند به جرجیا میرود، ۲۴ مرد سیاه و شش زن برده با علامت . . . الخ ». این همه فجایع بنام و به امید خداوند!
این بدبختها را مثل حیوانات در انبارهای کشتی می ریختند.اغلب بین راه می مردند و حتی نصف آنها بمقصد نمیرسیدند. وضع آنها در انبارهای کشتی قابل وصف نبود. دست راست هر یک را بپای چپش زنجیر کرده همه را ردیف به میله های آهنی می بستند و فقط روزی یکمرتبه برای رفع حاجت بسطح کشتی میبردند. با این وضع سفر دریائی چند ماه طول میکشید و در نتیجه تلفات زیادی میدادند. گاهی هنوز نیمه جان بودند که به دریا پرتاب میشدند.
مرکز تجارت برده در انگلستان شهر لیورپول بود. در اینجا در اواخر قرن هژدهم به موجب مداراک موجود در عرض ده سال بیش از ۳۰۰ هزار برده با استفاده ۳ میلیون لیره بفروش رفت. انگلیسی ها برای مستملکات خود در امریکا جهت زراعت پنبه برنج و نیشکر احتیاج به کارگر زیادی داشتند و چون برده سیاه به اندازه کافی تهیه نمیشد شروع به استفاده از مردم سفید پوست کردند. مجرمین را برای مدت محکومیت به امریکا میفرستادند و بعد از دوره محکومیت آزاد میکردند. اینها در آنجا مانده مشغول کار میشدند و به آبادی آن سرزمین کمک میکردند. مثلاً در جنگهای داخلی انگلستان آنهائی را که شکست خورده و اسیر شده بودند با زن و بچه به مستملکات میفرستادند.
در طول حکومت کرامول اواسط قرن هفدهم ۲۰۰۰ زن و بچه ایرلندی را از انگلیس به امریکا فرستادند و به بردگی فروختند. بین این عده دختر یکی از نجبای ایرلندی وجود داشت. در این دوران غیر از اسرای جنگی بچه های بی سرپرست و اشخاص ولگرد و بیکاره را نیز به امریکا میفرستادند. عده ای نیز شروع به بچه دزدی کردند. در نامه ای از سال ۱۶۲۷آمده است که در یک وحله ۱۴۰۰الی ۱۵۰۰بچه را برای فروش به امریکا فرستادند. قیمت این بچه ها بسته بسن و وضع مزاجی از ۱۰الی۱۷لیره بود.
در سال ۱۶۸۵یکی از قضات عده ای از این بچه دزدها را به محاکمه کشید و بجرائم نقدی سنگین محکوم کرد. بین اینها اشخاصی از طبقات بالا دیده میشد مثل شهردار شهر بریستول و ۶ نفر از اعضای انجمن شهر.
در سال ۱۸۳۰ ممالک متحده امریکا حدود۱۱میلیون جمعیت داشت که دو میلیون آن برده بودند. این برده ها در تملک ۳۵۰هزار نفر بودند که بعضی یکی برای کارهای کشاورزی و بعضی صدها یا بیشتر از هزار برده داشتند. بچه های این سیاه پوستان برده را بسن ۸ تا۱۰ سال ۵۰۰ دلار میفروختند. بچه ها را از شش سالگی به کار وا میداشتند. بچه های دورگه نیز برده بودند و پدرها، آنها را مثل بچه های سیاه پوست می فروختند. سیاستمدار معروف امریکائی جفرسون نویسنده اعلامیه استقلال امریکا و اعلامیه حقوق بشر(!) که از ملاکین امریکا بود دختر دورگه خود را در حراجی بمبلغ هزار دلار واگذار کرد. ملاک دیگری را مینویسند هر وقت یک دختر سفید پوست خود را شوهر میداد یک دختر دورگه خود را به عنوان برده همراه او میفرستاد. بعد از اینکه بردگی و برده فروشی در اروپا ممنوع و منسوخ شد باز سیاه پوستان افریقا را راحت نمیگذاشتند چون دلالها و برده فروشان عرب جای دیگران را گرفته بودند اینها برای تهیه برده شبانه یکی از دهات سیاه پوستان را محاصره کرده با روشن شدن هوا حمله را شروع کرده کلبه ها را آتش میزدند. بچه های کوچک و اشخاص پیر و ناتوان را میکشتند و بقیه را دست بسته به کشتیهائی که در کنار رود نیل منتظر بود رسانده از آنجا به مصر و ممالک عربی دیگر جهت فروش میبردند. بواسطه کینه ای که از اینجهت سیاه پوستان نسبت به اعراب پیدا کرده بودند وقتی در سال ۱۹۶۳ جزیره زنگبار استقلال پیدا کرد سیاه پوستان حمله کرده عده زیادی از اعراب را کشتند.
اعراب نیز در جنگها و کشورگشائی خلفا بعد از تصرف هر سرزمین اهالی را به بردگی میبردند. مثلاً نوشته اند (سه مقاله در باره بردگی-انتشارات امیرکبیر) در سال ۷۱۱ الی ۷۱۲ از خوارزم نزدیک به ۱۰۰هزارنفر را به بردگی بردند. در آغازقرن هشتم پس از استیلا بر شمال افریقا از آنجا نیز ۳۰۰هزارنفر را به بردگی بردند. در موقع تصرف اسپانیا تنها ۳۰هزار دختر را به کنیزی گرفتند. در سال ۷۱۸ از آسیای صغیر ۸۰هزار اسیر گرفتند و آنها را برده کردند. در یکی از شهرهای ارمنستان با آنکه امان داده بودند بعد از تصرف تمام مردان را کشته و زن و بچه را به اسیری بردند. بسیاری از اوقات بجای جزیه بچه های مسیحیان را میگرفتند. مینویسند خلیفه معاویه تنها در حجاز و یمن ۸۰۰۰ برده داشت. معتصم قبل از مرگ ۸۰۰۰ از بردگان خود را آزاد کرد و۳۰هزارنفر دیگر را برای بازماندگان خود به میراث گذاشت. برای شاهزادگان بنی امیه داشتن بیش از هزار برده را ضروری میدانستند. خلیفه المعتصم برای نگاهداری و چرانیدن چهل هزار از اسبهای خود ۳۰هزاربرده نگاه داشته بود.
برده های ممالک اسلامی مثل برده های رم (که شرح آن قبلاً آمد) بر علیه اربابان خود قیام کردند و در سال ۸۶۹ به تحریک و سرکردگی شخصی بنام علی ابن محمد در بصره اجتماع کردند. مینویسند در همان اولین سال قیام نزدیک ۱۵۰۰۰ برده بدور او گرد آمدند. در سال ۸۷۱ بصره را تصرف کردند و بخش بزرگی از شهر را به آتش کشیدند ولی بالاخره در ظرف چند سال قشون خلیفه مقاومت آنها را در هم شکست.
اعراب سواحل افریقا – تونس الجزایر و غیره – در آدم ربائی و برده فروشی از قرن شانزدهم شرکت داشتند و با کشتی های خود به کشتیهای تجارتی ممالک اروپا حمله کرده مسافرین آنها را به اسارت میبردند و نگاه میداشتند تا منسوبین آنها برای نجات آنها اقدام نمایند.از این راه وجوه زیادی عاید ربایندگان میشد. بقیه اسرا به بردگی فروخته میشدند. یک نفر کشیش در سال ۱۶۳۵دریاداشتهای خود مینویسد در مدت ۲۵ سال اخیر ۶۰۰ کشتی بدست این دزدان دریائی گرفتار شدند. عده اروپائی هائی را که در آن سال در شمال افریقا در بردگی بسر میبردند حدود ۳۶۰۰۰ نفر مینویسند.
یکی از مراکز سوداگران عرب سودان بود. موقعیکه اواخر قرن گذشته میلادی انگلیسیها مصر را اشغال کردند شخصی که بحکومت سودان منسوب شده بود عده سیاهپوستانی را که در ظرف چهار سال آخر قرن نوزدهم از سودان ربوده شده بین ۸۰ تا ۱۰۰هزارنفر تخمین زده است. با وجود ممنوعیت بردگی در تمام دنیا بنا بنوشته کتابی (۱) که یک پروفسور اطریشی راجع به بردگی نوشته در اوائل این قرن هنوز فروش برده بکلی از میان نرفته بود. در ۱۹۳۳ کمیسیونی که راجع به این موضوع تحقیقاتی مینمود در نزدیکی آدیس آبابا پایتخت حبشه محلی مخصوص فروش برده کشف کرد که محرمانه برده ها را در آنجا حراج میکردند. بنا به گزارش این کمیسیون از ۴۰۰ برده که در آنموقع برای حراج آورده بودند ۳۰۰نفر کمتر از ۱۲ سال داشتند.
کتاب فوق الذکر مینویسد وضع برده ها در ممالک عربی از امریکا بمراتب بهتر است و رفتار مسلمانان نسبت به برده ها با ملایمت است.در سال ۱۸۸۵ ملل اروپا موافقت کردند پادشاه بلژیک سرزمین کنگو را اشغال نموده تا از ربودن سیاهان جهت برده فروشی جلوگیری کند. موضوعی که در آخر قرن باعث بدبختی تازه ای برای سیاهپوستان شد کشف استفاده از لاستیک برای دوچرخه و اتومبیل بود. چون برای تهیه شیره این درخت کارگران ارزان لازم داشتند سیاهپوستان کنگو را بزور به بیگاری کشیدند. نتیجه برای اهالی کنگو بمراتب بدتر از موقعی بود که سوداگران عرب سیاهپوستان را برای بردگی میبردند چون در ظرف ۳۰سال جمعیت این سرزمین از ۳۰میلیون به هشت میلیون رسید.
یکنفر نویسنده فرانسوی کتابی از مسافرت خود در کنگو نوشته. میگوید در این مسافرت در سال ۱۹۲۸یکشب عده زیادی بچه های ۹تا۱۵ سله را دیدم که از دهات بزور گرفته و با طناب بهم بسته بودند. اینها شش روز بود بیگاری میکردند – بدون مزد و بدون غذا – به انتظار اینکه اقوام آنها در دهات برای آنها غذا خواهند آورد.
در پرو از سال ۱۸۵۰ اهالی جزایر نزدیک را ربوده به صاحبان مزارع پنبه و نیشکر میفروختند. در جزایر معروف به هیبرید جدید واقع در شرق استرالیا ملاکین فرانسوی برای زراعت خود مردم را بزور به بیگاری میبردند بطوریکه عده اهالی آنجا که در سال ۱۸۸۲حدود۶۰۰هزار نفر بود در سال ۱۹۰۰به ۶۵۰۰۰ نفر رسیده بود.
۱: GÖRLICH , ERNST JSOEPH:
Herrenrecht und Sklavenpeitsche. Eine Geschichte der Sklaverei.
Stuttgart,Fackelverlag, 1971. Illustrated, partly in clour. 368 pages
با اینکه درسال۱۸۸۵هفده مملکت در برلین قراردادی را امضاء کرده بودند که با تمام قوا از بردگی و برده فروشی جلوگیری کنند و ممالک دیگر از قبیل عراق و ایران،افغانستان،کویت،بحرین،حبشه و غیره در قرن جاری بردگی را در ممالک خود ممنوع کردند معهذا یکنفر محقق در ۱۹۶۰در جده موفق بدیدن حراجی شد که محرمانه انجام میگرفت و ۱۰ دختر و پسر بچه سیاهپوست یک دختر دورگه چهارده ساله و یک پسر بچه عرب بفروش میرسیدند. همچنین در خانه ای بچه هائی را دیده بود که برای فروش نگاهداری و آماده میشدند. بعضی از این بچه ها دورگه و بعضی دیگر سفیدپوست بودند.
نوع دیگر بردگی در چین معمول بود. دخترها را اشخاص ظاهراً به فرزندی قبول میکردند ولی در واقع آنها را خریده و مثل یک برده از آنها کار میکشیدند اما وقتی بسن بلوغ میرسیدند شوهر میکردند و آزاد میشدند.
با پیدایش این رسم بسیاری از دخترها از مرگ حتمی در اول زندگی نجات میافتند. زیرا خانواده های فقیر و بی بضاعت مولود دختر را یا در رودخانه غرق میکردند یا سر راه میگذاشتند. یکی از این دخترها که تاریخ زندگی خود را نوشته میگوید: مرا در سال ۱۹۳۲به ۲۵۰دلار فروختند. در قراردادی راجع به فروش دختری ده ساله پدر میگوید: بواسطه گرفتاری مالی موافقت کردم دخترم را بمبلغ۱۴۱دلار بفروشم.
اینگونه فروش دختران در جزیره فیلیپین نیز معمول بوده است.
همچنین بموجب کتاب فوق الذکر(۱) فروش بچه ها – چه پسر و چه دختر- در ژاپن از قرن ها پیش معمول بود و در آنجا نیز علت همان فقر مردم بود. با اینکه فروش بچه ها امروزه بموجب قانون ممنوع است بنا به تحقیقات وزارت کار ژاپن در سال ۱۹۵۶ بیش از ۴۰۰۰۰ بچه فروخته شده که ۸۰ درصد آنرا دخترهای بالغ تشکیل میدادند. قیمت فروش این بچه ها بین ۱۰و۱۵لیره انگلیس بوده است.
. یکنفر محقق اهل بولیوی در سال ۱۹۶۵ عده این بچه ها را ۲۰۰هزار نفر تخمین زده است. یکنفر سناتور اهل پرو میگوید: این بچه ها را بمبلغ ۲۰الی ۴۰ فرانک فرانسه میفروختند. یکی از این خریداران اقرار کرده است که دخترهای ۱۳ ساله را خریده به فاحشه خانه ها فروخته است. فروش بچه ها در چین امروزه بکلی موقوف شده ولی در مستملک پرتغالی ماکائو که نزدیک کانتون واقع است دلالان دخترها را بمبلغ ۵۰ لیره خریده و به امریکا برده به چینی ها برای استفاده در فاحشه خانه ها بقیمت گزافی چندین برابر خرید واگذار میکنند. این بیدادگرهای بشر نسبت به همنوع خود ادامه داشت تا بعد از قرنها ظلم بالاخره وجدان او تحریک شد. اولین بار پروتستان های امریکا در اواخر قرن هجدهم به خرید و فروش انسان اعتراض کردند.
در انگلستان اوائل قرن نوزدهم هر گونه خریدو فروش برده ممنوع گردید. بعد از انگلستان ممالک دیگر اروپا نیز برده فروشی را ممنوع کردند. در پرتغال حتی تا سال ۱۸۳۰ خرید و فروش برده متروک نشد بلکه تا مدتی در خفا انجام میگرفت. جنگ استقلال امریکای شمالی هم برای برده ها آزادی نیاورد و بعد از قانون آزادی برده ها و منع برده فروشی در سال ۱۸۶۳ در موقع ریاست جمهوری آبراهام لینکولن باز در ظرف چهل سال اول قرن نوزدهم ۲۵۰۰۰ برده بطور قاچاق به امریکا برده شد.
یکی از شعرای معروف آلمان (هاینریش هاینه) به تمسخر میگوید: « بروید به امریکا در آنجا بسلاطین حکام و نجبا برخورد نمیکنید چون در آنجا همه مردم یکسانند- البته به استثنای چند میلیون مردمیکه پوست سیاه دارند و چون سگ با آنها رفتار میشود. در صورتی که امریکائی ها به مسیحیت خود مغرورند و کلیسای یکشنبه آنها ترک نمیشود.اما استفاده مادی آئین اصلی آنهاست و پول خدایشان. ای آزادی تو چه خواب بدی هستی ».
کتاب فوق الذکر راجع به فجایع بشر(۲) مینویسد امروزه هنوز در حدود ۵ میلیون برده سیاهپوست وجود دارد.
۱: GÖRLICH , ERNST JSOEPH:
Herrenrecht und Sklavenpeitsche. Eine Geschichte der Sklaverei.
Stuttgart,Fackelverlag, 1971. Illustrated, partly in clour. 368 pages.
۲: DOLLINGER HANS ,Schwarzbuch der Weltgeschichte: 5000 Jahre der Mensch des Menschen Feind
Herrsching, 512 .pp, hard cover/dust jacket, 16 x 24 cm