انواع ادراک در روانشناسی و آشنایی با نحوه تأثیر ادراکات بر مغز

ناصر جبرائیل اوغلی

انواع ادراک در روانشناسی کدام اند؟ لحظه ای به همه چیزهایی که روزانه درک می کنید فکر کنید. در هر لحظه ممکن است اشیاء آشنا را در محیط خود ببینید. لمس اشیا و دست افراد را روی پوست خود احساس کنید. عطر یک غذای خانگی را استشمام کنید و صدای پخش موسیقی را در آپارتمان همسایه بشنوید. همه این موارد به شما کمک می کند تا تجربه آگاهانه خود را بسازید و به شما امکان می دهد با افراد و اشیاء اطراف خود تعامل داشته باشید. کل این فرایند ادراک شما را شکل داده است. فرآیند ادراکی به شما این امکان را می دهد که دنیای اطراف خود را تجربه کنید و با آن به شیوه هایی مناسب و معنادار تعامل کنید.

تعریف ادراک

ادراک را می توان به عنوان شناخت و تفسیر اطلاعات حسی تعریف کرد. ادراک همچنین شامل نحوه واکنش به اطلاعات است. شما می توانید دراک را فرآیندی در نظر بگیرید که در آن اطلاعات حسی را از محیط خود دریافت و از آن اطلاعات برای تعامل موثر با محیط خود استفاده می کنید. ادراک این امکان را فراهم می کند که اطلاعات حسی را وارد کرده و آن را به چیزی معنادار تبدیل کنید. به عنوان مثال، بیایید به درک خود از کلمات نگاه دقیق تری بیاندازید.
هر حرف الفبا به خودی خود یک حرف مفرد است. وقتی کلمات را درک می کنید آن ها را به عنوان یک واحد مفرد از قطعات کوچکتر که به نام حروف تشکیل شده است در نظر می گیرید. از طریق این سازماندهی حروف به کلمات است که می‌توانید چیزی معنادار بسازید. یعنی یک کلمه را کامل درک می کنید و این کلمه معنای خاصی دارد که در فرهنگ لغت یافت می شود. ادراک شامل عملکرد حواس پنج گانه است. لامسه، بینایی، شنیداری، بویایی و چشایی.
همچنین شامل آنچه به عنوان حس عمقی شناخته می شود که مجموعه ای از حواس شامل توانایی تشخیص تغییرات در موقعیت ها و حرکات بدن می باشد. فرآیندهای شناختی مورد نیاز برای پردازش اطلاعات، مانند تشخیص چهره یک دوست یا تشخیص یک رایحه آشنا نیز جز ادراک به شمار می روند.

انواع ادراک در روانشناسی

همان طور که گفته شد انواع اصلی ادراک شامل حواس پنجگانه می شود. بینایی و چشایی، شنیداری و بویایی و لامسه. حواس دیگری نیز وجود دارند که امکان می دهند چیزهایی مانند تعادل، زمان، وضعیت بدن و شتاب و حالات درونی، قابل درک و شناسایی شوند. بسیاری از این ها چندوجهی هستند و بیش از یک روش حسی را برای ارزیابی شامل می شوند. ادراک اجتماعی یا توانایی شناسایی و استفاده از سوالات اجتماعی در مورد افراد و روابط، نوع مهم دیگری از ادراک است.

ویژگی های انواع ادراک در روانشناسی

ادراک شامل ویژگی های بسیاری است‌ اما سه ویژگی شناخته شده ادراک شامل ثبات، گروه بندی (به ویژه طبق اصول گشتالتی) و اثر تضاد است. از نظر تئوری ادراکی ثبات به توانایی یک یا چند سیستم ادراکی برای شناسایی یک شی در میان دریایی از ورودی های حسی اشاره دارد. به عنوان مثال یک سکه زمانی که رو به رو نگه داشته می شود دایره ای به نظر می رسد و زمانی که روی آن نشان داده می شود بیضوی به نظر خواهد رسید. ثبات فرد را قادر می‌سازد تا شی را به عنوان یک سکه شناسایی کند. حتی اگر در هر دو طرف نگه داشته شود. بدون ثبات، اگر در زاویه، درجه، شدت یا فرکانس تفاوت ایجاد شود یک شی به عنوان ورودی حسی متفاوت درک خواهد شد.
انواع مختلفی از ثبات وجود دارد. یک نوع آن تمرکز اصلی ثبات رنگ در زمینه ادراکی نامیده می شود. به عنوان مثال یک کاغذ سفید به طور معمول به عنوان “سفید” حتی تحت شدت و رنگ های مختلف نور درک می شود. موارد دیگر عبارتند از بو، ملودی، روشنایی و کلمات و نرمی و زبری. نوع اطلاعاتی که درک می شود ابتدا قبل از اینکه سیستم های ادراکی به ثبات ادراکی مربوطه دست یابند توسط مغز شناسایی می شود.

گروه بندی

گروه بندی یکی از ویژگی های ادراک است که در درجه اول از اصول وام گرفته شده توسط روانشناسان گشتالت پیروی می کند. اصول گروه بندی برای تجزیه و تحلیل درک طبیعی انسان از اشیاء به صورت سازمان یافته و در الگو ایجاد شد. شش اصل گروه بندی گشتالت شامل مجاورت، شباهت، بسته شدن، تداوم، سرنوشت مشترک و شکل خوب است. برای آشنای با روش گشتالت درمانی کلیک کنید.

اثر کنتراست

اثر کنتراست به افزایش یا کاهش ادراک مربوط به شدت، درجه، فرکانس یا سایر ویژگی‌ها اشاره دارد. به اصطلاح ادراک عادی بر اساس تجربه های قبلی فرد بنا گذاشته می شود. جان لاک فیلسوف قرن هفدهم از اولین دانشمندانی بود که اثر کنتراست را مشاهده کرد. فرض کنید فنجان A را با آب داغ لمس کرده اید. به گفته وی آب ولرم در فنجان B را می توان به عنوان گرم‌ درک کرد. اما اگر دست شما قبلاً یک فنجان با آب سرد را لمس کرده بود آب ولرم سرد درک می شد.
سال‌ها بعد ویلهلم وونت اظهار داشت که تضاد یک اصل اساسی ادراک است. برای تضادهای مناسب، اشیاء مورد مقایسه باید مشابه یکدیگر باشند. از اوایل قرن بیستم محققان چندین مشاهده را برای تأیید اثرات کنتراست انجام داده‌اند. یک تحقیق در مورد درک موسیقی آزمودنی ها یک آهنگ را به عنوان “خوب” یا “بد” تشخیص باید تشخیص می دادند. بسته به اینکه موسیقی قبلا شنیده شده به طور ذهنی “خوب” یا “بد” باشد. اثر تضادها بر کیفیت های بصری مانند روشنایی و رنگ و همچنین سایر قوانین مانند وزن و سبکی قابل درک خواهد بود.

نحوه عملکرد انواع ادراک در روانشناسی

فرآیند ادراکی مجموعه ای از مراحل است که از محیط شروع می شود و به درک فرد از یک محرک و عمل در پاسخ به محرک منجر می شود. فرایند ادراکی به طور مداوم رخ می دهد اما شما زمان زیادی را صرف فکر کردن و تشخیص فرآیند واقعی نمی کنید. فقط وقتی محرک های زیادی را که در هر لحظه شما را احاطه کرده اند به سرعت به بخش ادراکی ارسال می کنید. به عنوان مثال فرآیند تبدیل نوری که بر روی شبکیه چشم می افتد به یک تصویر بصری واقعی به طور ناخودآگاه و به طور خودکار اتفاق می افتد.
تغییرات ظریف فشار روی پوست که به شما امکان می دهد اشیا را بدون اینکه در مورد آن ها فکر کنید احساس کنید. ادراک به عنوان فیلتری عمل می کند که بدون غرق شدن در انبوه محرک ها همچنان هوشیار بمانید و  به تفسیر جهان اطراف بپردازید.

مراحل فرآیند ادراکی

  • وجود محرک محیطی و شناخت آن به عنوان محرک حاضر
  • ارسال تصویر روی شبکیه چشم، ترانسدوشن، پردازش عصبی
  • ادراک و به رسمیت شناختن محرک و عمل

تفسیر اطلاعات حسی

به تمام روش هایی که از طریق آن ها دنیای اطراف خود را تجربه می کنید فکر کنید. به عنوان مثال شما غذای مورد علاقه خود را از روی عطر و ظاهر آن می شناسید.  یک پرتقال را با شکل گرد، طعم مرکبات و رنگ آن تشخیص می دهید. یک آهنگ را با گوش دادن به ملودی و صدای خواننده تشخیص می دهید. از طریق این تجربیات حسی است که با چیزهای موجود در جهان خود تعامل برقرار کرده و آن ها را تفسیر می کنید. شناخت و تفسیر اطلاعات حسی مانند صدا و بو، همه بخشی از ادراک است. بنا به این رویکرد ادراک فرآیند شناخت و تفسیر محرک های حسی برای تعامل با محیط است.
با شناخت تعریف و تئوری ادراک در روانشناسی کشف می کنید که چگونه در تفسیر اطلاعات حسی محیط اطراف به شما کمک می کند و می فهمید که آنچه ظرف مدت کوتاه بدون هیچ فکری برداشت می کنید تا چه حد با واقعیت تفاوت دارد. ادراک تجربه حسی جهان است. شامل شناخت محرک های محیطی و هم اقداماتی در پاسخ به این محرک ها می شود. از طریق فرآیند ادراکی اطلاعاتی در مورد ویژگی ها و عناصر محیطی که برای بقای ما حیاتی هستند به دست می آید. ادراک نه تنها تجربه فرد از جهان اطراف را ایجاد می کند بلکه اجازه می دهد در محیط خود دست به اقدام عملی بزند.

تاثیر انواع ادراک در روانشناسی

به منظور مشاهده تأثیر ادراک بررسی نحوه عملکرد فرآیند می تواند مفید باشد. تاثیرات برای هر حس تا حدودی متفاوت است. به عنوان مثال فرایند تاثیر ادراک بصری را به شرح زیر می توان تفسیر کرد.

  1. محرک محیطی: جهان پر از محرک هایی است که می توانند از طریق حواس مختلف توجه را به خود جلب کنند. محرک محیطی شامل هر چیزی است که در محیط موجود است و پتانسیل درک شدن را دارد.
  2. محرک حضوری: محرک حضوری شی خاصی در محیط است که توجه بر آن متمرکز می شود.
  3. تصویر روی شبکیه: شامل عبور نور از قرنیه و مردمک و رسیدن به عدسی چشم است. قرنیه به تمرکز نور در هنگام ورود به چشم کمک می کند و عنبیه چشم اندازه مردمک ها را کنترل می کند تا تعیین کند چه مقدار نور باید وارد شود. قرنیه و عدسی با هم عمل می کنند تا تصویری معکوس را روی شبکیه بتابانند.
  4. انتقال: تصویر روی شبکیه در فرآیندی به نام انتقال به سیگنال های الکتریکی تبدیل می شود. این فرایند با انتقال پیام های بصری به مغز امکان تفسیر می یابند.

سایر تاثیرات ادراک حسی

  1. پردازش عصبی: در این‌ مرحله سیگنال های الکتریکی تحت پردازش عصبی قرار می گیرند. مسیری که یک سیگنال خاص دنبال می کند به نوع سیگنال آن بستگی دارد(یعنی سیگنال شنیداری یا سیگنال بصری).
  2. ادراک: در این مرحله از فرآیند است که شی محرک را در محیط درک می کنید. در این مرحله است که شما آگاهانه نسبت به محرک بینش و آگاهی پیدا می کنید.
  3. شناخت: ادراک فقط شامل آگاهی شفاف از محرک ها نیست. لازم است مغز آنچه را که حس می کنید طبقه بندی و تفسیر کند. توانایی تفسیر و معنا بخشیدن به شی گام بعدی است که به عنوان شناسایی شناخته می شود.
  4. عمل: مرحله عمل ادراک شامل نوعی از فعالیت حرکتی است که در پاسخ به محرک درک شده و شناسایی شده رخ می دهد. ممکن است شامل فعالیت زیاد باشد مانند دویدن به سمت فردی که در مضیقه است یا چیزی باشد به ظرافت پلک زدن چشم در پاسخ به غباری که در هوا می ‌وزد.

انواع ادراک در روانشناسی | خطاهای ادراکی

فرآیند ادراکی همیشه به شکل طبیعی پیش نمی رود و مواردی وجود دارد در ادراک اختلال ایجاد می کند. اختلالات ادراکی شرایط شناختی هستند که با اختلال در توانایی درک اشیا یا مفاهیم مشخص می شوند. برخی از این شرایط ممکن است تحت تأثیر ژنتیک باشند در حالی که برخی دیگر از سکته مغزی یا آسیب مغزی ناشی می شوند. برخی از اختلالات موثر بر ادراک عبارتند از:

  • سندرم های غفلت فضایی: که شامل عدم توجه به تحریک در یک طرف بدن است.
  • Prosopagnosia: اختلالی که تشخیص چهره ها را دشوار می کند.
  • آفانتازی: وضعیتی که با ناتوانی در تجسم چیزها در ذهن فرد مشخص می شود.
  • اسکیزوفرنی: که با ادراک غیر طبیعی از واقعیت شناخته می شود.

چند پیشنهاد برای افزایش و تقویت ادراک

کارهایی وجود دارد که می توانید با تمرین کردن آن ها مهارت های ادراکی خود را تقویت کرده و بهبود ببخشید. با افزایش مهارت های ادراکی درک بیشتری از دنیای اطراف خود خواهید داشت یا حداقل روی چیزهایی که مهم هستند تمرکز بیشتری خواهید کرد.

  • توجه کنید: ادراک مستلزم توجه به دنیای اطراف است. می تواند شامل هر چیزی باشد که قابل دیدن، لمس کردن، چشیدن و بوییدن باشد. همچنین حس عمقی مانند حرکات دست، بازوها و پاها یا تغییر وضعیت بدن در ارتباط با اشیاء موجود در محیط را شامل شود. به هر آنچه می بینید چنان توجه کنید که گویی بار اولی است که آن ها را می بینید.
  • آنچه را که درک می کنید معنا کنید: مرحله تشخیص بخشی ضروری از ادراک است زیرا به شما امکان می دهد دنیای اطراف خود را درک کنید. با قرار دادن اشیاء در دسته بندی های معنی دار می توانید به درستی درک کنید و واکنش مناسب تری هم نشان دهید.
  • اقدام به عمل: مرحله نهایی فرآیند ادراکی شامل نوعی عمل در پاسخ به محرک های محیطی است. می تواند شامل اقدامات مختلفی باشد. مانند چرخاندن سر برای نگاه دقیق تر یا دور زدن برای نگاه کردن به چیز دیگری در دور دست.

انواع ادراک در روانشناسی | سخن آخر

علاقه به ادراک به زمان فیلسوفان یونان باستان باز می گردد که علاقه مند بودند بدانند انسان چگونه جهان را شناخته و درک می کند. با ظهور روانشناسی به عنوان علمی جدا از فلسفه، محققان علاقه مند به درک چگونگی عملکرد جنبه های مختلف ادراک، پا به میدان گذاشتند. علاوه بر درک فرآیندهای فیزیولوژیکی اساسی که رخ می دهد روانشناسان همچنین علاقه مند به درک چگونگی تفسیر و سازماندهی ذهنی این ادراکات بودند.
روانشناسان گشتالت یک رویکرد کل نگر را پیشنهاد کردند که معتقد بود مجموع یک شی بیشتر از مجموع اجزای آن است. روانشناسان شناختی همچنین برای درک اینکه چگونه انگیزه ها و انتظارات می توانند در فرآیند ادراک نقش داشته باشند، کار کرده اند. امروزه محققان همچنین برای بررسی ادراک در سطح عصبی کار می کنند و به چگونگی تأثیر آسیب، شرایط و مواد بر ادراک نگاه می کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *