تجاوز به ملل آسیا

 انگلیسی ها اوایل قرن هفدهم به عنوان تجارت پایگاه هائی در هند منجمله در مدرس بمبئی و کلکته ایجاد کردند ولی از این پایگاه ها در ظرف دو قرن بقیه سرزمین هند را به تصرف خود در آوردند. دراوایل قرن نوزدهم دهلی و جزیره سایلون و در اواسط قرن پنجاب را گرفتند. در این هنگام عصیان هندی ها شروع شد. سه هزار سرباز هندی معروف به سپاهی ازدستور سرکرده های خود سرپیچی کرده ۹۰۰ نفر انگلیسی و هندی طرفدار انگلیسی ها را کشتند ولی قشون انگلیس طغیان را سرکوب کرده سرکرده ها را به دهانه توپ بست. با این حال آرامش کامل برقرار نشد و طغیان ادامه داشت.

درموقعی که گاندی برای آزادی هند مجاهدت میکرد- بعد از جنگ بین المللی اول- روزی ده هزار هندی در پارکی اجتماع کرده بودند و آنهم در حالی که هر گونه اجتماع ممنوع بود. قشون انگلیس به جمعیت تیراندازی کرد. قریب ۴۰۰ نفر را کشته ۱۲۰۰ نفر را زخمی نمود  اما بعد از استقلال هند و بوجود آمدن دو مملکت هندوستان و پاکستان خونریزی متوقف نشد.

هندوها و مسلمانها بواسطه اختلاف نظر بجان هم افتادند. ۶۰۰۰  نفر از طرفین در کلکته جان خود را از دست دادند. آخرین تلفات و کشتارهای مردم هندوستان در موقع انقلاب بنگلادش بود که منتج به استقلال این سرزمین گردید.

چین در قرون وسطی دارای تمدن پیشرفته ای بود ولی باید دانست که در هر دورانی اکثریت فقط در امور مادی سهیم است در صورتیکه معنویات هر تمدنی منحصر به عده معدودی است. راجع به سلاطین سومر قبلاً دیدیم وقتی پادشاهی میمرد کلیه خدمه او را مسموم کرده همراه او بگور میفرستادند که در دنیای دیگر از او پذیرایی کند. چیزی شبیه این از یکی از سلاطین چین در کتابی دیدم. مینویسد:« در سال ۱۶۲۰ میلادی یعنی چند هزار سال بعد از سومریها خاقان چین برای خود آرامگاهی میساخت که شش سال طول کشید و چند هزار نفر در آنجا مشغول بودند. وقتی ساختمان خاتمه یافت تمام اشخاصی را که در ساختمان مقبره شرکت داشتند کشتند تا کسی محل دقیق قبر را نداند. »

و اما اروپائی ها در تلاش خود برای بدست آوردن ثروت و سرزمینهای جدید به چین هم چشم طمع دوخته بودند. قشون کشی انگلستان به چین معروف به جنگ تریاک به این علت شروع شد که کشتی های انگلیسی بطور قاچاق تریاک وارد چین میکردند. در ۱۸۴۰ چین ورود تریاک را قدغن کرد ولی انگلیسی ها تمکین نکرده وارد جنگ شدند. استحکامات دهانه رود یانگتسه را در هم کوبیده با کشتی های خود به شانگهای رفته این شهر را تصرف کردند و بعد بطرف نانکن رفتند. چین تسلیم شد و ورود تریاک را آزاد کرد. ضمناً سرزمین هنگنگ را به انگلستان واگذار نمود.

بدبختی دیگری که دامن گیر چینی ها شد و میگویند ۲۰ میلیون تلفات داد موضوعی داخلی بود. در ۱۸۴۰ یک نفر عوام فریب بنام هونگ ادعا میکرد برادر کوچک مسیح است و خداوند او را فرستاده است تا دنیا را اصلاح و تبدیل به بهشت کند. این شخص مخالف هر گونه مالکیت بود و در ضمن برای زراعت و رعایا تغیراتی در نظر داشت. مردم دور او جمع شدند. شهر نانکن را بتصرف در آورده ۱۱ سال در آنجا فرمانروائی کرد.

یکی از پیروان او در موعظه خود گفته بود:« قشون ما ۱۵۰۰۰ سرباز دشمن دیوصفت و ۲۰۰۰ زن و بچه پیروان شیطان را نابود کرد ».. یکنفر تاجر اروپائی میگوید سرزمین ویران، دهات خالی از سکنه شده بود. در خرابه شهرهائی که قبلاً صدها هزار جمعیت زندگی میکردند صد نفر پیدا نمیشد. در هر خیابانی اقلاً نعش یکنفر دیده میشد که بوضع فجیعی کشته شده بود. سربازهائی را اسیر می کردند به تیری بسته گوش و سایر قسمت های بدون او را می بریدند. پارچه ای را به روغن الوده کرده به دور سرش پیچیده و آتش می زدند. بالاخره قشون مشترکی از چینی ها، فرانسویها و انگلیسی ها تشکیل شده نانکن را تصرف کردند. و طرفداران پادشاه آسمانی را قلع و قمع نمودند، اسرا را در میدانی گردن میزدند ولی چون عده زیاد بود بقیه را به گلوله بسته و ۳۰۰۰۰ نفر را کشتند.

اکنون که چین به منتهای ضعف رسیده بود اروپائیها ـ فرانسه، آلمان، انگلیس و حتی روسیه و امریکا هجوم آورده هر یک قسمتی و سهمی میخواستند. فشار خارجی ها در اواخر قرن نوزدهم باعث بوجود آمدن جمعیتی شد بنام بوکسور که مخالف خارجی ها و چینی های مسیحی بودند و مردم را علیه آنها تحریک میکردند. بطوریکه هزارها چینی ـ مسیحی و افرادی خارجی در ولایت مورد تجاوز واقع شدند و حتی زنها و بچه ها را بوضع فجیعی میکشتند.

بالاخره قشون متفقین خارجی قائله را خواباند و بوکسورها را قلع و قمع کرد ولی در ضمن گشتن خانه های شهر پکن در پی بوکسورها از هر گونه فجایع و تجاوز بمردم بیگناه نیز کوتاهی ننمود.

راجع به مظالم اروپائی ها نسبت به ملل دیگر در کتابی (۱) از قول یکنفر سیاستمدار و نویسنده انگلیس در اواخر قرن نوزدهم چنین مینویسد:« انگلیس با فرمانروائی خود در دنیا نقش شیطان را بازی میکند. تمام ملل اروپا درچین جهنمی بوجود آورده میشکند غارت میکنند در شهرهای آن رفتاری چون مردم قرون وسطی نشان میدهند قیصر آلمان  دستور سلاخی چینی ها را میدهد و پاپ دستور او را تأیید میکند. در افریقای جنوبی قشون ما زراعت مردم را آتش میزند و ملکه انگلیس و مجلسین برای این جنایتها اعتبار لازم را در اختیار میگذارند. امریکایی ها سالانه ۵۰ میلیون دلار خرج کشتار در فیلیپین میکنند پادشاه بلژیک تمام سرمایه خود را در کنگو بکار انداخته سیاه پوستان را تحت فشار قرار داده جیب خود را پر میکند. تمام نژاد سفید پوست در زورگوئی بیداد میکند مثل اینکه هرگز ادعای مسیحیت نکرده است لعنت خدا برتمام آنها. »

ژاپن سرزمین دیگر آسیائی که امروزه از پیشرفته ترین ملل در امور صنعتی میباشد در قرون اول میلادی مجموعه ای از خان های متعددی را تشکیل میداد که اغلب با هم در جنگ و ستیز بودند. همسایگی چین باعث ترقی و پیشرفت تمدن در این سرزمین گردید. آشنائی به رموز کشاورزی، تربیت کرم ابریشم، ابریشم بافی و انواع صنایع دستی دیگر، طرز تهیه کاغذ پیدایش خط و آشنائی بعلوم و بالاخره آئین بودا از چین به این سرزمین سرایت کرد..بعد از بوجود آمدن امپراطوری پادشاهان تشکیلات مملکتی و اداری خود را نیز بسبک چین تنظیم کردند. در طول قرون گاهی امپراطور تمام قدرت را در دست داشت و گاهی وزیر وقت طوری بر او مسلط میشد که تمام امور مملکت را در دست میگرفت و امپراطور در واقع عروسکی بود. در قرن شانزدهم شخصی که بعنوان نیابت سلطنت قدرت را در دست داشت بفکر تسخیر چین افتاد وبرای تهیه مقدمات این کشور گشائی تصمیم گرفت از تجربیات و کمک پرتغالیها استفاده کند. آنها را به ژاپن راه داد و حتی اجازه تبلیغ مسیحیت را به آنها داد. وقتی این شخص در اخرین قرن مرد جانشین وی نه فقط فکر کشورگشائی را کنار گذاشت و از پرتغالی ها دوری جست بلکه ۷۵۰ هزار نفر مردمی که به دین مسیح گرائیده بودند در دوره حکومت و بتدریج قتل عام شدند.

 

 ۱: Der Barbarei entgegen. Von Veale, F.J.P : Wie der Rückfall in die Barbarei durch Kriegsführung und Kriegsverbrecherprozesse unsere Zukunft bedroht.Mit einem Geleitwort zur deutschen Ausgabe von Paul Leverkuehn.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *