رابطه تورم و رشد اقتصادی

رابطه تورم و رشد اقتصادی

مقدمه

     با توجه به اهمیت رشد اقتصادی در پیشرفت جوامع بررسی عواملی که بر رشد اقتصادی اثـر می گذارند از اهمیت خاصی برخوردار است مرور ادبیات مربوط به رشد اقتصادی حاکی از ان است که عوامل متعددی بر رشد اقتصادی موثراست که مهم ترین انها سرمایه نیروی کار و پیشرفت تکنولوژیکی می باشد از سوی دیگر تورم نیز یکی از مشکلات اساسی اقتصادی مخصوصا در کشورهای در حال توسعه است عمدتا اثرات نامطلوبی بر فرایند رشدو توسعه اقتصادی بر جای گذارده است به همین دلیل در مطالعه رشد اقتصادی یک کشور بررسی اثرات تورم بر رشد به عنوان یکی از عواملی که رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد می تواند زوایای خاصی از رابطه بین این دو پدیده را روشن سازد وجود وماهیت ارتباط بین تورم ورشد اقتصادی یکی از موضوعات مورد بحث بین اقتصاددانان بوده است برخی از مکاتب اقتصادی نقش تورم را در افزایش هزینه سرمایه وریسک سرمایه گذاری ودر نتیجه کاهش سرمایه گذاری میدانند ولذا معتقدند که تورم اثرات منفی وبازدارنده نسبت به رشد اقتصادی دارد در مقابل مکاتب دیگری نیز وجود دارند که معتقدند با وجود توهم پولی در بین کارگران ویا اطلاعات ناقص آنها تورم می تواند از این توزیع مجدد درآمد از سوی کارگران که میل کمی به پس انداز دارند به سمت کارفرمایان که میل بالاتری به پس انداز دارند مشوق رشد اقتصادی باشد هم چنین نظریات مربوط به سیاست های پولی تورم ورشد اقتصادی نیز نظریات متفاوتی رادر خصوص نقش پول در ایجاد تورم و تاثیر آن بر رشد اقتصادی مطرح کرده اند عدم خنثی بودن پول در کوتاه مدت در بلندمدت و ابر خنثی بودن آن از جمله نظریات مطرح شده در این رابطه هستند.

تعریف رشد و توسعه اقتصادی

     رشد اقتصادی یک کشور عبارتست از افزایش تولید ملی واقعی سرانه آن کشور در یک دوره بلند مدت

     تعریف توسعه به مراتب از تعریف رشد دشوارتر است توسعه در لغت به معنی گسترش وبهبود است در واقع توسعه دارای ابعاد چندگانه ای است که مفهومی به مراتب فراتر از تولید بیشتر دارد وبیان دیگر محیط بر رشد است.”توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی ,طرز تلقی عامه مردم ونهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی کاهش نابرابری وریشه کن کردن فقر مطلق است .توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموع نظام اجتماعی هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی وخواسته های افراد وگروههای اجتماعی در داخل نظام از حالت نامطلوب زندگی خارج شده وبه سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی ومعنوی بهتر است سوق می یابد “بنابراین همین تحولات وتغییرات بنیادی در ساختارهای اجتماعی ,فرهنگی وسیاسی کشور است که مفهوم توسعه رامحیط بر رشد اقتصادی قرار داده است .به این ترتیب می توان انتظار داشت که توسعه اقتصادی حتما با رشد اقتصادی (گاه با تاخیر زمانی) همراه است اما رشد اقتصادی ممکن است لزوما به معنای توسعه نباشد .پاره ای از اقتصاددانان رشد اقتصادی را به معنای وسیع تری در نظر می گیرند کهدر تحلیل نهایی به مفهوم توسعه نزدیک میشود .برای مثال می توان به تعریف سیمون کوزنتس از رشد اقتصادی یک کشور اشاره کرد :”افزایش بلند مدت ظرفیت تولیدی به منظور عرضه کالاهای هرچه متنوع تر اقتصادی به مردم .این رشد ظرفیت بر پایه تکنولوژی پیش رونده وتعدیلات نهایی وایدئولوزیکی استوار است .”

     گرچه اقتصاد توسعه لزوما به تخصیص کارای منابع ورشد ومداوم تولید کل در طول زمـــان می پردازد ولی عمدتا به آن نوع مکانیسم های اقتصادی  اجتماعی ونهادی تاکید می کند که برای بهبود سریع ووسیع سطح زندگی توده های مردم فقیر کشورهای جهان ضروری است .به این ترتیب علم اقتصاد توسعه بایستس در پی تنظیم سیاستهای عمومی مناسب به منظور تاثیر بخشیدن در تحولات اساسی اقتصادی نهادی اجتماعی کلیه عوامل در کوتاه ترین زمان ممکن باشد .

     بدین ترتیب ملاحظه می شود که ملاحظات اساسی اقتصادی اجتماعی نهادی برای توسعه اقتصادی کشورهای جهان سوم الزامی است وهمین تحولات است که به کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق منجر می شود .

تعریف تورم

     در کلی ترین بیان تورم عبارت است از افزایش عمومی و مداوم سطح قیمتها .اقتصاددانانتعاریف متعددی را از تورم ارائه کرده اند که به چند نونه اشاره می کنیم:

  • کینز: تورم ناشی از فزونی تقاضای موثر در وضع اشتغال کامل است.
  • لونر:تورم عبارتست از زیادی تقاضا نسبت به عرضه .
  • رابینسون:تورم عبارتست از افزایش زیاد ,نامنظم ولجام گسیخته قیمتها
  • ریمون بار:تورم موقعی وجود دارد که سطح عمومی قیمتها رو به افزایش مداوم وکم یا بیش سریع است
  • امیل ژام:تورم عبارتس از زیادی جریان تقاضای کالاها نسبت به امکانات عرضه در صورتی که این زیادی به طوری موجب پیدایش جریان افزایش غیر قابل بازگشت قیمت شود که جریان مزبور به خودی خود ادامه یابد ومنتهی به کمشدن تدریجی موجودی ارزی کشور شود.

لازم به ذکر است که در این تحقیق هیچ کدام از تعاریف بالا به تنهایی مورد استفاده قرار نمی گیرد بلکه به جنبه های مختلف این تعاریف توجه می شود.

انواع تورم

  1. تورم ناشی از فزونی تقاضا (تورم ناشی از تقاضای اضافی):در این نوع تورم انگیزه و علت اصلی پیدایش تورم افزایش نامتعادل تقاضا نسبت به امکانات عرضه است.
  2. تورم های ناشی از افزایش هزینه تولید : در این نوع تورم علت یا منشأ اصلی افزایش قیمتها بالا رفتن هزینه تمام شده تولید کالاها و خدمات است.
  3. تورم های خفیف (تورم خزنده) : این تورم به افزایش بطئی و ملایم قیمتها اطلاق می گردد. متاسفانه در مورد حدود افزایش قیمتها در تورم خزنده ضابطه مشخص و معینی وجود ندارد و علما و صاحب نظران مختلف اقتصادی، حدود و نسبتهای متفاوتی را پیشنهاد کرده اند.
  4. تورم شدید (تورم تازنده) : در این نوع تورم آهنگ افزایش قیمتها تند و سریع است. برخی از اقتصاددانان نسبت افزایش قیمتها را در این نوع تورم سالانه بین ۱۵% تا ۲۵% ذکر کرده اند ولی این نسبت قطعی نیست و با توجه به سیر تورم در سالهای اخیر برآوردی بیش از حد نازل به نظر می رسد.
  5. تورم بسیار شدید (تورم افسار گسیخته یا ابرتورم) : این نوع تورم شدیدترین و پیشرفته ترین حالت تورم به شمار می رود به طور کلی می توان گفت که مشخصه اصلی تورم بسیار شدید بروز یک حالت بی اعتمادی کامل و مطلق در مردم نسبت به واحد پول ملی است.
  6. تورم باز : به تورمی اطلاق می شود که در آن قیمتها سریعتر از حجم پول در جریان افزایش می یابد علت این امر به احتمال زیاد این است که در این نوع تورم یا اصولاً کنترل قیمتها اعمال نمیشود و یا در صورت اعمال از تاثیر و کارآیی لازم برخوردار نیست.
  7. تورم مهار شده (تورم بسته) : تورمی است که در آن میزان افزایش قیمتها کمتر از افزایش حجم پول در جریان باشد. خصوصیت مشخص تورم مهار شده این است که تورم مزبور خود یک سیاست و یا لااقل نتیجه مستقیم یک سیاست است.
  8. تورم ادواری : این نوع تورم مرحله ای است از نوسانهای اقتصادی ادواری و یا به تعبیر دقیقتر مرحله ای است که دور تجاری سیر صعودی خود را طی می کند تا به اوج می رسد و از آن پس سیر نزولی آغاز می گردد. حداکثر شدت این تورم مقارن با مرحله اوج رونق و حداکثر فعالیت اقتصادی است که اصطلاحاً به آن Boom اطلاق می شود.
  9. تورم تاریخی:تورمی را که ناشی از علل غیر اقتصادی نظیر جنگ, انقلاب وعوامل غیر منتظره طبیعی باشد اصطلاحا تورم تاریخی یا عارضه ای می نامند
  10. تورم ناخالص:این گونه تورم مربوط به مرحله ای است که اقتصاد جامعه به مرحله اشتغال کامل عوامل تولید نائل شده وبنابر این امکان افزایش تولیدات وجود داشته باشد .در چنین شرایطی افزایش قیمتها ممکن است موجبات بهره برداری مطلوب تر و کامل تری از نیروی انسانی ووسائل تولید را فراهم آورد وبه عنوان عاملی محرک سبب افزایش حجم تولید گردد.در صورت تحقق این حالت افزایش تولید می تواند جوابگوی افزایش قیمتها باشد لذا این گونه افزایش قیمت را می توانیم به عنوان تورم ناخالص تلقی کنیم.
  11. تورم خالص:این قسم تورم مربوط به حالتی است که اقتصاد جامعه مرحله اشتغال ناقص را پشت سر گذاشته وبه وضعیت اشتغال کامل رسیده باشد در چنین شرایطی امکان افزایش حجم تولید بدون تحمل هزینه های اضافی وجود ندارد.بنابراین افزایش قیمتها تنها موجب آن می شود که تولیدات (که حجم آنها ثابت است)به خریدارانی اختصاص یابدکه بالاترین قیمتها را پیشنهاد می کنند.
  12. تورم وارداتی:تورم وارداتی را به سه صورت می توان در نظر گرفت:

الف-تورم وارداتی به مفهوم سرایت وانتقال تورم حاکم بر اقتصاد سایر کشورها (اقتصاد جهانی)به اقتصاد داخلی یک کشور از طریق تجارت خارجی

ب-تورم وارداتی ناشی از کسری یا مازاد ترازپرداختها

ج-تورم وارداتی ناشی از وابستگی واحد پول ملی به ارزهای خارجی

  1. تورم بنیانی (ساختاری):در واقع به تورمب اطلاق می شود که اساسا ناشی از ساختار ناهماهنگ وبنیادهای نامطلوب اقتصادی یک کشور باشد.به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران اقتصادی تورم کشورهای درحال نوسعه نوعی تورم ساختاری است چرا که در بنیان اقتصادی این مالک یک سلسله شرایط و عوامل بنیادی وجود دارد که ذاتا تورم زا هستند مثلا می توان از یک نوع تمایل بسیار شدید برای مصرف وناقص بودن زیر بنای فنی واقتصادی ووجود انواع مختلف محدودیتها وتنگناها که موجب بروز عدم هماهنگی بین تولید وافزایش تقاضا می گردد نام برد.

اندازه گیری توسعه

برطبق تعاریف متعدد ذکرشده در مورد تورم می توان گفت که ویژگی اصلی تورم تداوم وعمومیت افزایش قیمتها می باشد.لذا افزایش دفعه ای قیمتها وهمچنین افزایش قیمت یک یا چند کالای خاص تورم به شمار نمی آید.برای اندازه گیری تورم از شاخصی به نام نرخ تورم استفاده می شود که نوسانهای قیمت کالاها وخدمات رادر یک سال خاص نسبت به سال پایه می سنجد قیمت کالاها وخدمات مورد استفاده در اندازه گیری تورو معمولا شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)است که در ایران شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی نامیده میشود وهر ماه توسط بانک مرکزی محاسبه ومنتشر می گردد.

علل تورم

به دلیل متنوع بودن انواع تورم ,تورم قاعدتا نمی تواند علت واحدی داشته باشد به عبارت دیگر هر یک از اقسام تورم ,معلول علت یاعلل خاصی است که عموما با علت سایر تورم ها تفاوت دارد.از این رو به طور خلاصه به معرفی مهم ترین علل ایجاد تورم (ونه تمام آنها)می پردازیم .

  • فزونی مخارج (تقاضای کل)در مقام مقایسه به عرضه کل:
  • به دنبال یک موج افزایش مخارج در جامعه یک موج ازدیاد تقاضا وبالاخره به دنبال زیاد شدن تقاضا یک منبع ترقی قیمت به وجود می آید در حقیقت علت اصلی پیدایش تورم نابرابری مخارج کل نسبت به عرضه کل است با این خصوصیت که این عدم تعادل از آغاز عمومیت ندارد بلکه ابتدا در یک یا چند بخش پدید می آید وسپس رفته رفته به سایر بخشها و کالاها سرایت می کند وسرانجام به تورمی کامل تبدیل می گردد.
  • اختلالات عرضه کل (شوکهای عرضه):

شوکهایی که از طرف عرضه براقتصاد واد میشود باعث میشود که هزینه تولید افزایش یابد وبه تبع آن تورم افزایش می یابد.

  • افزایش حجم پول:

افزون بر نظریه تورم تقاضا وتورم هزینه که عامل بروز تورم را افزایش مخارج دولت یا اختلالات عرضه کل می دانند نظریه سومی نیز درباره عامل به وجود آورنده تورم وجود دارد که همان نظریه پولگرایان می باشد. براساس این نظر بین عرضه پول و تورم رابطه مستقیمی وجود دارد .اما پولگرایان مشخص نمی کنند که افزایش عرضه پول از چه راهی باعث ایجاد تورم می گردد .در نوشته های اقتصادی این مسئله به رویکرد “جعبه سیاه”پولگرایان معروف است.اینان مانند شعبده بازان پول رادریک جعبه سیاه می ریزند واز طرف دیگر جعبه تورم را بیرون می آورند .از همین رو گفته می شود که پول گرایی فاقد مکانیزم انتقال است ونمی تواند توضیح دهد که چگونه افزایش عرضه پول به افزایش سطح عمومی قیمتها تبدیل میشود.

  • انتظارات تورمی:

بدون تردید یکی از مهم ترین عوامل موثر در تشدید تورم نحوه قضاوت و پیش بینی مردم نسبت به سیر آینده قیمت ها است .اگر مردم براساس تجربیات گذشته خود پیش بینی کنند که در آینده نیز قیمت ها هم چنان رو به افزایش خواهد بود. طبعاً میزان مخارج و خریدهای خود را افزایش خواهند داد از طرف دیگر تولید کنندگان و فروشندگان نیز حتی الامکان از فروش و عرضه کالاهای خود به امید افزایش قیمت آنها در آینده خودداری خواهند کرد.

انگیزه های ایجاد تورم

کوکرمن در مورد چرایی متورم کردن اقتصاد توسط دولت چهار انگیزه ذکر می کند:

  1. انگیزه بیکاری: وی مدعی است که بانکهای مرکزی برای افزایش دادن موقتی محصول و افزایش اشتغال به سطحی بالاتر از سطح طبیعی آن از طریق ایجاد تورم پیش بینی نشده اقدام می کنند یعنی اگر بیکاری طبیعی از سطح مطلوب آن بالاتر باشد و انعطاف پذیری های اسمی معناداری باشند (به طوری که عایدی تولید از ناحیه انبساط غیر منتظره پول بزرگ باشد) مقامات انگیزه بیشتری دارند که اقتصاد را متورم کنند ولی اگر عوامل بخش خصوصی این انگیزه را بشناسند و بر اساس آن رفتار خود در مورد تعیین قیمتها را تغییر دهند تورم پیش بینی می شود و نمی تواند اشتغال را افزایش دهد ولی با ثابت بودن سایر شرایط هرچه نرخ بیکاری ساختاری بالاتر باشد نرخ تعادلی تورم بالاتر خواهد بود.
  2. انگیزه درآمدی: ممکن است دولت بخواهد از طریق ایجاد حق آقایی برای خود درآمد فراهم کند کشورهای با کسریهای بزرگ و نظام مالی ضعیف برای استفاده از مالیات تورمی به منظور رفع عدم تعادل مالی خود انگیزه بیشتری دارند خصوصاًدر کشورهایی که در آنها پایه حق آقایی (یعنی تقاضا برای پول پایه) بالاست یا در آنها سیستم مالیاتی به طرز خاصی اختلال زاست که هزینه های رفاهی نرخهای افزایش یافته مالیاتی را افزایش می دهد.
  3. انگیزه تراز پرداختها: دولت ممکن است برای کاهش مشکلات تراز پرداختها به کاهش دادن اسمی ارزش پول پناه ببرد این خود قیمتهای داخلی را تحت فشار قرار می دهد و دستمزدهای حقیقی را کاهش و در نتیجه صادرات را رونق و وضعیت تراز پرداختها را بهبود می دهد این انگیزه خصوصاً برای کشورهایی که به بازارهای سرمایه بین المللی دسترسی محدود دارند قویتر است

آثار تورم

می توان موارد مهم آثار تورم را به صورت زیر خلاصه کرد:

  1. آثار تورم ازنظر توزیع درآمدها : عدم تناسب و ناهماهنگی تغییرات قیمتها و درآمدها موجب می شود که درآمد حقیقی بعضی از طبقات و گروهها به ضرر طبقات و گروههای دیگر افزایش یابد. در حقیقت افزایش اختلافات و فواصل طبقاتی و گسترش بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی از جمله آثار تورم به حسلب می آیند.
  2. اثرات تورم بر پس انداز: تورم بر تمایل به پس انداز در جامعه اثر منفی می گذارد و موجب می شود که مردم حتی المقدور کوشش کنند که نقدینه ها و پس اندازهای خود را به ثروتهایی که مطمئن تر و باثبات تر به نظر می رسد تبدیل کنند. در حقیقت می توان گفت تورم با دلسرد نمودن پس انداز کنندگان و نیز ایجاد بی میلی در آنان برای سرمایه گذاری، از آهنگ رشد اقتصادی می کاهد.
  3. تاثیر تورم برمصرف: در مواقع ثبات قیمتها، تصمیمات و واکنشهای مردم به هنگام خرید و فروش غالباً حالت منطقی و عقلایی دارد ولی در حالت تورم مزمن و حاد، خرید و فروش حالت غیر منطقی پیدا می کند. در جامعه تمایل فوق العاده شدید و روزافزونی برای خرید و تبدیل پول به کالا پدید می آید. در چنین شرایطی مساله مورد نیاز بودن یا نبودن کالاها و نیز ارزانی یا گرانی آنها مطرح نمی باشد زیرا مردم نگهداری نقدینه را دیگر مقرون به صرفه نمی دانند.
  4. تاثیر تورم از نظر گسترش تولید و سرمایه گذاری: تورم می تواند موجب افزایش سرمایه گذاری و بالا بردن سطح تولید گردد. اولاً چون افزایش دستمزد دیرتر از افزایش قیمت است، هزینه تولید پایین مانده و سود کارفرما افزایش یافته و سرمایه گذاری افزایش می یابد. ثانیاً با افزایش تورم مصرف کنندگان مثل قبل کالاها و خدمات خریداری کنند (پس انداز اجباری) در نتیجه به دنبال تورم در توزیع درآمدهای پولی و اسمی انتقالی به نفع کارفرمایان و سرمایه گذاران و به زیان مصرف کنندگان به وجود می آید و مصرف کنندگان عملاً قسمتی از قدرت خرید خود را به سرمایه گذاران منتقل می کنند و در نتیجه سرمایه گذاری افزایش می یابد.
  5. آثار تورم از نظر ایجاد ابهام و عدم اطمینان در تصمیم گیریهای اقتصادی:

یکی از عوارض مهم تورم ایجاد حالت بلاتکلیفی و عدم امکان تصمیم گیری برای متصدیان امور اقتصادی است. به هنگام تورم انجام محاسبات مربوط به استهلاک عملاً غیر ممکن است. زیرا افزایش کم و بیش قیمتها مانع از آن است که بتوان قیمت خرید یک ماشین را در آینده پیش بینی کرد و بر مبنای آن به تامین “ذخیره استهلاکی” اقدام نمود.

  1. انحراف امکانات تولید از فعالیتهای مطلوب به فعالیتهای نامطلوب:

تورم می تواند انحراف عوامل و منابع تولیدی از فعالیتهای اقتصادی مفید و مولد به سمت فعالیتهای غیر ضروری و غیر مفید و منشاء و محرک رواج مخا رج و مصارف خود نمایی و خریدهای ناشی از فخر فروشی و چشم و هم چشمی گردد.

  1. آثار تورم بر بودجه دولت:

با افزایش تورم میزان هزینه های عمومی افزایش می یابد چون دولت نیز مانند سایر مصرف کنندگان ناچار است ملزومات خود را گرانتر از سابق خریداری نماید. در نتیجه دولت کرایه و دریافتی خود را بایستی افزایش دهد. در نتیجه بایستی با مالیات غیر مسقیم با انتشار اسکناس متوسل شد متوسل به مالیات غیر مستقیم باعث می شود که تحت کالاهایی که از خریداران دریافت می شود افزایش یابد و در نتیجه احتمال تشدید تورم را به دنبال داشته باشد و متوسل به انتشار اسکناس نیز موقتا مشکل را حل می کند ولی موج جدیدی از افزایش قیمت را همراه دارد و در نتیجه شدت تورم را به دنبال دارد.

  1. آثار تورم به روابط بازرگانی خارجی

با افزایش تورم میزان صادرات کشور به خارج و میزان واردات از خارج افزایش می یابد و در نتیجه کسری تراز پرداخت ها را به همراه دارد. بنابراین می توان گفت که تورم می تواند هم آثار منفی و هم آثار مثبت در اقتصاد به جای گذارد. از یک طرف با انتقال قدرت خرید مصرف کنندگان به سرمایه گذاران باعث افزایش تولید و سرمایه گذاری شود و از سوی دیگر با ایجاد بی اطمینانی در جامعه و انحراف فعالیتهای مولد به سمت فعالیتهای غیر مولد و کاهش پس انداز و تشدید کسری تراز پر داخت ها می تواند آثار منفی در اقتصاد به جای بگذارد.

تورم رکودی

     قبل از دهه ۱۹۷۰ چنین تصور می شد که تورم همواره با رونق اقتصادی تولید ملی و افزایش اشتغال مقارن می باشد. این تصور مبنای منحنی فیلیپس را تشکیل می دهد که افزایش نرخ تورم یا نرخ مزد اسمی را با کاهش بیکاری همراه می داند. از دهه ۱۹۷۰ به بعد افزایش سطح عمومی قیمتها همراه با افزایش نرخ بیکاری از اعتبار سختی فیلیپس کاست و سبب شد که امروزه تورم توام با افزایش نرخ بیکاری به عنوان یک واقعیت پذیرفته شود در پی افزایش قیمت نفت و شوک های نفتی در دهه ۱۹۷۰ و اوائل دهه ۱۹۸۰ کشورهای صنعتی با رشد تورم بیکاری و تورم روبرو شدند و اقتصاد این کشورها در عین تورم دچار رکود بود این مشکل جدید تورم رکودی یا رکود تورمی نام گرفت که ترکیبی از تورم و رکود بود. در این نوع تورم بر خلاف تورم ناشی از فزونی تقاضا بر عرضه با وجود آن که اقتصاد جامعه به مرحله اشتغال کامل عوامل تولید نائل نشده است و بنابراین مقادیر قابل ملاحظه ای نیروی انسانی بیکار و ظرفیت تولیدی استفاده نشده وجود دارد. قیمت ها و مرزها افزایش می یابد و به این ترتیب جامعه در آن واحد در معرض رکود و تورم قرار می گیرد.

     به طور کلی می توان گفت هر عاملی که باعث افزایش هزینه های تولید در اقتصاد یک کشور گردد می تواند موجب به وجود آمدن تورم رکودی در اقتصاد شود شوک نفتی ۱۹۷۰ و اوائل دهه ۱۹۸۰ نیز به دلیل افزایش فشار هزینه تولید موجب تورم رکودی به کشورهای صنعتی شد. که کشورهای در حال توسعه تولید کننده نفت که سطح تولید اقتصاد شدیدا وابسته به نفت و درآمدهای نفتی است. کاهش درآمد نفت، تورم رکودی ایجاد می کند.

تورم و رشد اقتصادی

     وجود و ماهیت ارتباط بین تورم و رشد اقتصادی یکی از موضوعات مورد بحث در بین اقتصاددانان بوده است در ابیات اقتصادی نظریات متفاوتی راجع به ارتباط بین این در متغیر کلان اقتصادی می توان یافت که هر کدام از این نظریات با توجه به نحوه نگرش و نحوه اثر گذاری تورم بر روی رشد اقتصادی یا رشد اقتصادی بر تورم به نتایج متفاوتی در این زمینه دست یافته اند. در این قسمت مروری مختصر بر ادبیات اقتصادی موجود در زمینه اثرات متقابل تورم و رشد اقتصادی می کنیم.

منبع :

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *