چنانکه در بالا اشاره شد بعقیده کیس مرت چیزی که عامل نابودی کره زمین خواهد شد زیاد شدن بی حساب جمعیت است و آلودگی محیط زیست.
این عقیده منحصر به کیس مرت نیست بلکه کتابهای زیادی در این باره نوشته شده است. پیش بینی میکنند که جمعیت دنیا در آخر قرن بیستم میلادی از چهار میلیارد فعلی به هفت میلیارد برسد. این رشد سریع نتیجه تمدن جدید است. بنا به محاسباتی که شده جمعیت بشر در زمان مسیح در حدود ۲۵۰ میلیون بوده است. متجاوز از ۱۶ قرن طول کشید تا در اواسط قرن هفدهم دو برابر شد و به ۵۰۰ میلیون رسید. در اواسط قرن نوزدهم یعنی در طول دو قرن باز دو برابر شد و به یک میلیارد رسید. در سال ۱۹۳۰یعنی این بار تقریباً بعد از یک قرن باز دو برابر شد و به دومیلیارد رسید. فعلاً جمعیت دنیا چهار میلیارد است یعنی این دفعه در عرض نیم قرن باز دو برابر شده است.
امروزه سالی ۷۰ میلیون به جمعیت دنیا اضافه میشود. در سال ۲۰۰۰ این عدد به سالی ۱۳۰ میلیون خواهد رسید. تخمین میزنند در آنموقع جمعیت دنیا به شش الی ۷ میلیارد برسد. اگر فکر چاره ای نشود در اواسط قرن بیست و یکم جمعیت دنیا به ۱۵ الی ۲۰ میلیارد خواهد رسید. در حال حاضر در بعضی سرزمینها مثلاً در هند هر سال میلیون ها مردم از گرسنگی و کمبود مواد غذائی میمیرند. آیا وقتی جمعیت دو برابر شود این وضع به کجا خواهد کشید؟
برخی معتقدند جنگهای بشر بقدری کشته میدهد که تعادل برقرار میشود ولی این اشخاص اشتباه میکنند. جنگ بین المللی دوم در عرض ۶ سال ۵۰ میلیون تلفات داد. در آنموقع رشد جمعیت دنیا در سال بیش از ۴۰ میلیون بود. یعنی در آخر جنگ با وجود کشتارها باز قریب ۲۰۰ میلیون به جمعیت دنیا اضافه شده بود.
مگر اینکه در آتیه جنگ اتمی ملیاردها کشته بدهد.
سابقاً « امراض اطفال » و مخصوصاً امراض مسری مثل سل، وبا و طاعون تاحدی تعادل را برقرار میکردند و از رشد سریع جمعیت جلوگیری مینمودند ولی امروز با پیشرفت علم طب تلفات کلیه امراض فوق العاده محدود شده است.از طرف دیگر پیشرفت سریع صنعت و علم شیمی، پیدایش ماشینهای کشاورزی، کودهای شیمیائی و مواد دفع آفات باعث شده است که با وجود رشد سریع جمعیت مواد غذائی بقدر کافی تهیه شود.
در طول صد سال گذشته که جمعیت زممین از ۲ میلیارد به ۴ ملیارد رسیده نصف موجودی کره زمین از نفت، ذغال سنگ و بسیاری از فلزات به پایان رسید. وقتی این جمعیت به هفت ملیارد برسد از این مواد چه مقدار باقی خواهد بود و بشر این کمبود و نقص را چگونه جبران خواهد کرد.
در کتابی که راجع به آینده بشر نوشته شده برای نشان دادن خطر رشد بی تناسب جمعیت چند مثال آورده است.
اول برای نمونه قضیه معروف اختراع بازی شطرنج را شرح داده: حکیمی که بازی را اختراع کرده تقدیم یکی از سلاطین هند میکند. پادشاه میگوید برای پاداش این هنر خود از من چیزی بخواه. حکیم یک دانه گندم را روی خانه اول صفحه شطرنج گذارده میگوید این دانه را خانه بخانه برده هر دفعه دو برابر کنید و هر چه در خانه آخر حاصل شد بمن بدهید. سلطان از این تقاضای احمقانه حکیم بخنده در آمد. ولی وقتی حساب میکند معلوم میشود مقدار گندم در خانه شصت و چهارم بقدری میشود که تمام سطح دنیا را میپوشاند.
مثال دوم کتاب راجع به ازدیاد موش است. میگوید هر یک جفت موش در سال اول با زاد ولد خود به ۱۶ موش میرسد. اگر فرض کنیم تمام بچه های اینها آسیبی نبینند و به ازدیاد خود به همین نسبت ادامه بدهند یک جفت موش در ظرف ۳۰ سال بقدری زیاد میشود که سطح زمین را بارتفاع یک متر میپوشاند. ولی خوشبختانه دشمنان موش: گربه، خفاش، روباه و حیوانات دیگر نمیگذارند تمام بچه موشها به ثمر برسند و عده آنها از حدی تجاوز کند. وبالاخره وی راجع به رشد جمعیت بشر محاسبه ای انجام می دهد. میگوید از قرن اول میلادی ۵۰ نسل گذشت تا جمعیت بشر دو برابر شد. ولی در یک قرن گذشته فقط بعد از سه سال جمعیت دو برابر گردید و فعلاً طوری است که بعد از هر نسل جمعیت دو برابر میشود. میگوید اگر فرض کنیم ازدیاد جمعیت همینطور ادامه یابد تا ۹۰۰ سال دیگر روی هر متر مربع از سطح کره زمین صد نفر آدم وجود خواهد داشت.
چون انسان بر عکس موش دیگر دشمن طبیعی ندارد و امراض هم با پیشرفت علم اثر سابق را ندارند تورم جمعیت بزرگترین خطری است که بشر امروزه را تهدید میکند. بنابراین اگر جنگ اتمی پیش آمد نکند گرسنگی و کمبود غذا بطور طبیعی مانع چنین رشدی خواهد شد. در زمان قدیم نیز علاوه بر امراض کمبود غذا مانع رشد جمعیت میشد. یگانه دعائی که حضرت مسیح به پیروانش آموخته میگوید: ای پدر و مادر که در آسمانی … نان روزانه ما را بده. این نان روزانه همیشه مهمترین احتیاج بشر بوده است. هنوز بعضی ملل اغلب سالها بقدر کافی گندم ندارند وسعی میکنند از ممالک دیگر خریداری کنند. ممالک پیشرفته موفق شده اند محصول غله خود را با ماشینهای کشاورزی و کود شیمیائی تا ده برابر بالا ببرند. در حال حاضر در دنیا سالی ۳۰ میلیون تن کود شیمیائی مصرف میشود، با اینحال بطریقی که رشد جمعیت پیش میرود در آتیه محصول گندم کفایت نخواهد کرد چون فقط یک دهم سطح کره زمین قابل کشت است و ضمناً از چمنزارها و جنگلها هم برای چرا گاه گله و تهیه چوب مورد احتیاج نمیتوان صرف نظر کرد.
علاوه بر محدود بودن سطح کشت روزبروز عده بیشتری از زارعین کار کشاورزی را رها کرده به شهرها روی می آوردند و بر عکس عده کارگر و روز مزد بهمان نسبت روبه افزایش است در یک نشریه فرانسوی (Le Point) دیدم فقط در فرانسه در عرض بیست سال گذشته از پنج ملیون زارع سه میلیون به شهرها روی آورده اند. در مملکت خود ما هم وضع بهتر از این نیست. سابقاً ایران مقداری گندم، برنج، روغن، گوسفند و غیره به ممالک عرب همسایه صادر میکرد. امروزه اگر کسری گندم و برنج ما از خارج نیاید نصف مردم از گرسنگی میمیرند. از طرفی سطح قابل کشت کره زمین روزبروز کمتر شده و صحراهای خشک وسعت میابند. یکنفر محقق آلمانی در کتاب خود بنام « زمین، سیاره ای که غارت می شود » میگوید از ۱۸۸۲ تا ۱۹۵۲ صحراها و زمینهای غیر قابل استفاده کره زمین از ۱۱ میلیون کیلومتر مربع به ۳۶ میلیون رسیده است. صحرای آفریقا سالیانه ۱۰۰۰۰ کیلومتر مربع جلو میرود و صحراهای ایران، پاکستان و مکزیک نیز روبه افزایش اند. با در نظر گرفتن مقدار زمین قابل کشت و میزان احتیاج خوراک هر فرد حساب کرده اند اگربخواهند کسی گرسنگی نخورد باید جمعیت دنیا بیش از ۵۰۰ میلیون نباشد. با پیدایش کودهای شیمیائی و بالا بردن میزان محصول این عدد به سه ملیارد میرسد یعنی کره زمین میتواند با وسائل جدید و کود شیمیائی ۳ میلیارد آدمی را سیر کند.
اگر جمعیت دنیا از این بیشتر بشود (چنانکه حالا هست) عده ای گرسنگی میخورند و اگر باز جمعیت بیشتر شود خطر جامعه افزایش میابد.
اخیراً بفکر افتاده اند از آب دریا ـ غیر از ماهی ها که در حال حاضر تا حد امکان مورد استفاده واقع میشوند ـ برای تهیه غذا استفاده نمایند و نوعی خزه به مقدار زیاد در آب عمل آورده و غذاهائی از آن تهیه کرده اند. ولی متاسفانه این خوراکیها هنوز مورد پسند بشر واقع نشده است. میگویند اگر بشر به این نوع غذا عادت کند میتوان تا ۳۰ ملیارد آدمی را از این راه تغذیه کرد.
اما راجع به جنگلها که گفتیم برای تهیه چوب مورد احتیاج است تا این اواخر بشر به اهمیت آنها پی نبرده بود. گذشته از اینکه جنگلها برای تصفیه هوا و تهیه اکسیژن برای تنفس لازم میباشند در جمع آوری و نگهداری آب نیز سهم مهمی دارند. بطور مثال در آمریکای جنوبی در برزیل سالیانه مقدار زیادی جنگل را از بین برده تبدیل به زمین زراعتی نموده اند. با از بین بردن جنگل سطح آب زیر زمین پائین رفته و زمین خشک میشود.
ضمناً آبهائی که بتدریج جمع شده و از جویبارها به رودخانه میریزند روزبروز کمتر میشوند. یکی از رودخانه های برزیل به نام ریوسان فرانسیسکو در شرق این کشور که در ۱۸۸۰ در هر ثانیه ۲۸۰۰ مترمکعب آب به دریا میریخته در ۱۹۷۳ مقدار این آب به ۲۰۰ متر مکعب در ثانیه رسیده بود.
بنابراین با از بین رفتن جنگلها زمینهای این محیط بمقدار زیادی رو به خشکی رفته است.
اشکالات آتیه بشر منحصر به کمبود مواد غذائی بولاسطه ازدیاد جمعیت نیست بلکه مواد اولیه موجود درروی کره زمین نیز در اثر مصرف بی حساب و بی قاعده روزبروز کمتر شده و بعضی از این مواد چیزی نمیگذرد که نایاب خواهد شد.