به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران، برنامه”معرفت” شبکه چهار سیما جمعه شب با حضور “دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی” استاد دانشگاه با محوریت ” حیات و مرگ” بود.
در ابتدا “دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی” مجری برنامه و استاد دانشگاه درخصوص بحث جلسه گذشته گفت: انسان میتواند به همه صور مقوله احاطه پیدا کند، منتها بدن مانع است. اگر انسان مشغول کاری باشد از ادراک چیز دیگر باز میماند. مرگ حجاب و مانع را بر میدارد و انسان میتواند به آن صور احاطه پیدا کند.
وی ادامه داد: مرگ یک امر وجودی و غایت حکمت است.
مجری برنامه سوال خود را اینگونه از کارشناس برنامه مطرح کرد که اگر مرگ را به یک امر وجودی در کنار حیات تلقی کنید با استناد به آیهای در قرآن که میفرماید: مرگ را از دل حیات و حیات را از دل مرگ بیرون میکشند، میتواند موید نظریه حکیمانه شیخ الرئیس باشد.
“دکتر ابراهیمی دینانی” استاد دانشگاه در پاسخ به سوال مجری “معرفت” گفت: مسئله بسیار عمیق و بنیادی است. همانطور که به آیات قرآن رجوع کردید، مرگ و حیات مخلوط با هم هستند. موت امر عدمی به حساب نمیآید چرا که “نیستی” مخلوق نیست. یعنی نیستی قابل خلق شدن نیست و معنی ندارد.
در حالیکه قرآن موت را مخلوق میداند. بنابراین موت پایان نیست. نیستی مرز عبور از یک جهان به جهان دیگر است.
وی ادامه داد: این عالم (جهان) در قرآن دنیا نامیده میشود، در جهان آخرت عقبی و آخرت نامیده شده است. کلمه دنیا واژه عربی است اما ما در فارسی نیز به کار میبریم.
ابراهیمی دنیانی افزود: دنیا از انو و دنی مشتق شده، دنی یعنی پست، پایین. دنیا مستتر شده است. این جهان مادی که در آن زندگی میکنیم یعنی پست ترین هستی است .
وی اظهار داشت: از دنیا رفتن یعنی به عالم عالی رفتن، عبور از مرز است.
وقتی انسانی از دنیا میرود یعنی به عالم دیگری میرود، آخرتی جاودانه است. مرزهای تنگ ماده برداشته میشود.
همین عالم دنیا در مقام نزول و درجه پایین تر است یعنی پایین تر از این عالم دنیا وجود ندارد، اما بالاتر تا صفات حق تعالی هست.
دینانی گفت: مرگ به مافوق رفتن بوده وقتی خدا میفرماید: موت خلق است، این حرف بزرگی است همیشه موجود مخلوق است.
خدا از نیستی عالم را خلق نمیکند، نیستی تبدیل به هستی میشود. ولی هستی تبدیل به نیستی نمیشود و هر کس این حرف را بزند تناقض است. هر چیزی از یک مرحلهی وجود به مرحله دیگر تبدیل میشود.
چوب را بسوزانیم تبدیل به خاکستر میشود، عالم تبدیل است.
وی افزود: عالم مرتبط و در حال تبدیل و تغییر و حرکت است. زمان تحول دارد، یک لحظه درنگ ندارد. یعنی زمان با حرکت همدوش است.
زمان بدون حرکت نمیشود، هر دو در حرکت هستند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این عالم در زمان حرکت تشکیل شده . زمان و حرکت اساس این عالم است. زمان مرتب در حال تحول بوده و یکنواخت حرکت میکند. ما گاهی آن را سریع و بد قلمداد میکنیم.
دینانی بیان کرد: میت تبدیل می و می تبدیل میت است. از تن میتوانیم به حیات برسیم، حیات جاودان مندرج در تن بوده و حیات نفس با بدن ما متحد است.
خود بدن انسان صرف نظر از ادراک و نفس چیز مردهای است. وقتی انسان میمیرد، نفس و ادراک ندارد. مرده از نظر فیزیکی چیزی از آن کم نمیشود در واقع حیات ندارد.
وی ادامه داد: این تن را میگذاریم و به حیات جاودان میرسیم. هر موجودی در این عالم مخلوق خداوند است. موجود غیر مخلوق نداریم. هر موجود در جهان یکبار خلق میشود. انسان هم مثل سایر موجودات یکبار خلق می شود که این مراحل از نطفه آغاز شده و توسط تولد و سیر طبیعیاش ، انسان خلق میشود.
ابراهیمی دینانی عنوان کرد: هر موجود و انسان یکبار خلق می شود اما انسان یک ویژگی دارد، غیر از اینکه یکبار خلق شده، باید یکبار هم خودش را خلق کند. انسان ضمن اینکه مخلوق بوده باید خالق خودش هم باشد.
وی ادامه داد: کفر نمیگویم، خدا خالق اصلی است. انسان خالق انسان است و انسان مخلوق. همهی موجودات، دریا، حیوانات، همهی آنها مخلوق هستند.
دینانی افزود: انسان مخلوق است اما باید خالق هم باشد، خود را خلق کند یعنی باید دوباره زاده شود. این جنگ با نفس (مبارزه با نفس) بوده و جهاد اکبر در احادیثمان توصیه شده است. جهاد با نفس را شوخی نگیریم، انسان باید دائم با خود بجنگد. انسان با خودش هم در صلح وهم در جنگ است و باید هم اینگونه باشد. انسان باید از ناروایی نفسانی، هوسهای نامعقول، اندیشههای ناپاک و خرافات خود بجنگد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: پشر زود دچار خرافات و اوهام میشود و بعد در این وهم بسته میشود، حرف گوش نمیدهد. اگر انسان با خودش جنگ نکند یک عمری در توهم باقی میماند.
ابراهیم دینانی افزود: خطرناکترین زندان برای انسان، زندان ذهن است و همچنین خطرناکترین خانه، خانهی ذهن است. اگر ذهن منجمد باشد قلب تا ابد زندانی فکر خرافی است. بعضی آدمها خرافاتی هستند، آنها تصور میکنند که به حقیقت کامل رسیدهانداما در همین خرافه خودش، یک عمر باقی میماند و نمیتواند خودش را خلق کند.
وی ادامه داد: باید با این خرافه، امور نفسانی، و شهوات مرده مبارزه کند. این یک جنگ خونین است یعنی خواستهها را سرکوب کند، وقتی انسان خواستههایش را سرکوب کرد، باید انسان خودش را بسازد.
ابراهیمی دینانی گفت: اگر انسان با خود جنگ درونی نداشته باشد و با نفس خود مبارزه نکند، خطرناک است پس انسان که از طرف خدا خلق شده باید خودش هم خلق کند، یعنی خودش خالق خودش باشد.
دینانی گفت: انسان چطور باید خالق خود باشد، تنها راهی که ممکن است انسان بتواند خود را دوباره بیافریند با آگاهی است.
وی ادامه داد: انسان باید خودش را خلق کند و بزرگان، انبیاء، اهل معرفت کسانی هستند که خودشان را خلق کردند هر نابغهای و یا هر شخص بزرگی شبیه مردم هستند اما مردم مثل آنها نیستند، پیغمبر مثل مردم بوده ولی مردم مثل پیغمبر نیستند، چون آن مقام را ندارد.
ابراهیمی دینانی ضمن اشاره به این نکته که موت شاکلهی زندگی است گفت: شاگردان هنگام مرگ سقراط از او پرسیدند که کجا شما را دفن کنیم، او در جواب گفت اگر من را پیدا کردید هر جا که خواستید دفن کنید. این حرف سقراط یعنی اینکه او به مقام معرفت رسیده است.
وی افزود: گیاهان که در عالم میبینیم در ابتدا غنچه و بعد تبدیل به گل شدند انسان هم مثل یک گیاه باز میشود. انسانی که متولد شده ذهنش صاف صاف بوده اما در شرایط مناسب گشوده میشود تن رشد کرده اما رشد تن را باز شدن نمیدانم چون درخت هم رشد میکند.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: انقتاح یعنی مجاری ادراک به روی جهان باز است و کم کم به خیال و عقل میرسد و اگر این گشودهتر شود حقایق را بیشتر درک کرده و حکیم میشود آن وقت خود را خلق میکند.
ابراهیمی دینانی ضمن اشاره به این نکته که حقیقت در همه جا وجود دارد گفت: اگر ذهن شما باز باشد، حقیقت وارد میشود دو شرط باز بودن حقیقت کنجکاوی و صادق بودن است.
صادقانه ابواب ادراک را به روی حقیقت گشاده شود، صادق بودن یعنی با خودمان صمیمی باشیم با حقیقت مکر نکنیم.
وی افزود: زمانی با حقیقت مکر میکنیم که یک فکر خرانه داشته باشیم اگر این فکر زندانی ذهنمان باشد از روی عادت است یعنی به فکری عادت کردیم. یکی از وحشتناکترین موانع ورود حقیقت در میزان آگاهی، عادت است.
وی ادامه داد: برای بعضی کارهای خوب ، عادت خوب است ۸۰ درصد افکار و کارهای ما از روی عادت انجام میشود.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: باید به اندیشه ها بیندیشیم ، صادق و کنجکاو حقیقت باشیم ؛ چون حقیقت همه جا وجود دارد. حقیقت خیلی زود رنج است و اگر نسبت به آن بی اعتنا باشیم ، می رود.
وی گفت: انسان اگر معنی حق را متوجه نشود و حقیقت طلب نباشد، زندگی برای او بی معنی می شود. در کل ، زیست او از زیست حیوان هم کمتر می شود. حیوان براساس غریزه زندگی می کند. اگر انسان در جستجوی معنی نباشد و به حقیقت نرسد ، زندگی او به کمتر از حیوان تبدیل می شود.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد : قرآن هم در این خصوص می فرماید؛ انسان که حقیقت جو نیست به معنا دست پیدا نمی کند و این از چارپا بدتر است.
وی ادامه داد: انسانی که نتواند به معنی درست و اصلی زندگی دست پیدا کند و گرفتار سرگرمی شود در عمر خود هیچ چیزی به دست نیاورده است.
این استاد دانشگاه افزود: اگر در تمام دنیا بگردیم ، بهشت را پیدا نمی کنیم مگر اینکه بهشت دروغین. بهشت باید از درون انسان پیدا شود.
در ادامه برنامه “معرفت” منصوری لاریجانی گفت: شهادت بهترین پایان برای انسان است.
همچنین ابراهیمی دینانی در خصوص عاشورا اظهار داشت: اصحاب امام حسین (ع) هیچ وقت اسیر نبودند. آنهایی که اصحاب امام حسین (ع) را اسیر کردند در اوهام و نادانی خود بوده ، چون خود آنها اسیر بودند.
وی ضمن اشاره به این نکته که فردی که آگاه است در بند و اسیر نیست، بیان کرد: حضرت زینب (س) هم خودش را اسیر نمی دانست، در واقع یزید اسیر خواسته های نامشروع خودش بود.
این استاد دانشگاه افزود: انقلاب درک حقیقت است؛ کسی که حقیقت را درک کند، انقلابی است. مردم امام حسین (ع) را انقلابی می دانند. با این تعریف امام حسن (ع) هم انقلابی بوده و فقط جلوه های آنها متفاوت است.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: انسانی که حقیقت جو نباشد نمی تواند فردی انقلابی باشد.ریشه حقیقت را باید در دل جستجو کنیم.
وی عنوان کرد: تغییر عالم (دنیا) بدون تغییر خود انسان معنی ندارد. کسی که می گوید من عالم را تغییر می دهم ولی خودش تغییر نمی کند ، حرف موهوم می زند.
ابراهیمی دینانی در پایان برنامه خاطرنشان کرد: انقلاب دل و سازندگی درون ، حیله نکردن با حق ، درس هایی است که از محضر بزرگان و مخصوصا امام حسین (ع) و عاشورا میتوان درس گرفت.