طرح خاورمیانه بزرگ

طرح خاورمیانه بزرگ

سعید سمیعی

مقدمه :

این روزها طرح خاورمیانه بزرگ (۱) به عنوان یکی از جدی ترین مباحث سیاسی ، در محافل علمی و غیر علمی مطرح است . کمتر اظهار نظر از سوی مقامات سیاسی کشورها را می توان یافت که در آن از خاورمیانه بزرگ صحبتی نباشد.

در بیشتر مذاکرات سیاسی این طرح مورد بحث قرار می گیرد . بعضی از مخالفت دم می زنند و برخی دیگر خود را مدافع آن می دانند .

خاورمیانه هم اکنون بحرانی ترین منطقه جهان خوانده می شود . این منطقه کانون اصلی ترین مناقشات بین المللی در دهه ها (اعراب اسرائیل ) و سالهای اخیر (جبهه عراق و افغانستان) است. پس از حوادث یازدهم سپتامبر در آمریکا توجهات به خاورمیانه بیشتر شده است . حمله تروریستی به آمریکا ، صاحبظران و دولتمردان آمریکایی را بر آن داشت که به دنبال کانون های اصلی صدور تروریسم باشند .

پس از حوادث سپتامبر بطوری بی سابقه ای خاورمیانه به عنوان منبع صدور تروریسم به جهانیان معرفی شد . جرج بوش رئیس جمهور آمریکا در اولین واکنش به حوادث یازدهم سپتامبر (۲) اعلام کرد با تروریست ها برخورد خواهد کرد و اولین انگشت اتهام نیز به سوی خاورمیانه ، طالبان و گروه بن لادن نشانه رفت .

مبارزه با تروریسم اولویت اصلی سیاست خارجی و بین المللی واشنگتن شد . افغانستان وپس از آن عراق ، همزمان با عملیات نظامی آمریکا در مبارزه با تروریسبم ” طرح خاورمیانه بزرگ” به عنوان طرحی که می تواند با بسط و ایجاد دموکمراسی در منطقه خاورمیانه منبع صدور تروریسم را بخشکاند ، مطرح شد. جدا از ماهیت واقعی طرح خاورمیانه بزرگ ، این طرح واکنش های متفاوتی را در کشورهای منطقه و خارج از منطقه در پی داشت است.

ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و اثر گذار در خاورمیانه در صورت عملیاتی شدن پروژه خاورمیانه بزرگ با این طرح مواجه خواهند شد مشکلات و چالش های بیست و پنج ساله ایالات متحده و ایران پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ را با این سئوال اساسی روبرو خواهد کرد که :‌ آیا اختلافات موجود در روابط ایران و آمریکا به عنوان یکی از موانع پیشبرد طرح خاورمیانه بزرگ می شود ؟

در این نوشتار سعی شده است با تحلیلی و توصیفی به تجزیه و تحلیل داروهای مربوطه پرداخته شود .

امنیت از نگاه دولتمردان آمریکا

پیش از فروپاشی دولت شوروی در دوران جنگ در نظام دو قطبی ،‌اولویت های اصلی دولتمردان در حفظ امنیت ایالات متحده و منافع جهان این کشور را می توان در چند محور اساسی خلاصه کرد .

  • مقابله با نفوذ شوروی و کمونیسم در حوزه نفوذ آمریکا
  • مقابله با گسترش ناسیونالیسم افراطی عربی ( به عنوان تهدیدهای جدی در مقابل اسرائیل )
  • مقابله با به خطر افتادن کنترل نفت و ذخایر نفتی خاورمیانه ( به عنوان اصلی ترین منبع انرژی در جهان )

پس از پایان دوران جنگ سرد و خروج شوروی از عرصه رقابت با آمریکا و فروکش کردن نگرانی از خطر کمونیسم ، بنیادگرایی به عنوان اصلی ترین عاملی که می تواند منافع آمریکا را به مخاطره بیاندازد مطرح شد . در واقع تنها توجیه برای بقای پیمان های امنیتی بویژه ناتو مقابله با بنیادگرایی عنوان شد. بنیادگرایی که امکان داشت در هر نقطه از جهان رشد و نمود و عرصه عمل داشته باشد .

اما به یکباره پس از حوادث یازدهم سپتامبر بنیادگرایی بصورتی مشخص با اسلام گردید و کشورهای اسلامی بویژه آنهایی که در خاورمیانه هستند به عنوان کانون صدور تروریسم در مرکز تبلیغات رسانه های مختلف بین المللی قرار گرفت .

با مروری بر سخنان و اظهارات نو محافظه کاران و طراحان اصلی سیاست خارجی آمریکا می توان میزان تهدیدات تروریستی پیش از حوادث یازدهم سپتامبر را ارزیابی کرد.

خانم کاندولیزا رایس در مقابل کمیته ویژه کنگره آمریکا درباره حوادث یازدهم سپتامبر به وضوح این تهدیدات را پیش از یازدهم سپتامبر و اهمیت حملات تروریتسی علیه منافع آمریکا را بر شمرده است (۳)

به گفته وی قبل از حواثد یازدهم سپتامبر تروریست ها با آمریکا در جنگ بوده اند اما آمریکا بصورتی جدی با آنها به جنگ نپرداخته است. خانم رایس با اذعان به این نکته که واکنش های دولت های پیش از جرج بوش به مسئله تروریسم کافی نبوده است ،‌در انتقاد به شیوه جوامع دموکراتیک در مقابله با این گونه تهدید ات اظهار می دارد که واکنش جوامع دموکراتیک به تهدیدات تروریستی از سرعت لازم برخوردار نبوده است .

مشاور امنیت ملی دولت بوش در اظهارات خود به این نکته اشاره می نماید که بوش پس از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا در جریان تهدیدات تروریستی بوده است و در صدد بوده است که راهبرد جدیدی برای مقابل با این تهدیدات تدوین نماید . کاندولیزا رایس همچنین با بیان این که اطلاعات اولیه در خصوص تهدیدات تروریستی گروه القاعده مربطو به خارج از خاک آمریکا بود این نکته اساسی را بیان می دارد که از حوادث یازدهم سپتامبر به بعد ما وارد جنگ با تروریسیم شده ایم .

ذکر چنین شواهدی به این منظور است که با وجود تهدیدات تروریستی علیه منافع ما مبارزه با تروریسم در صدر سیاست خارجی آمریکا قرار نگرفته بود شاید حوادث یازدهم سپتامبر جدای از یک حادثه یا عملیات تروریستی بهترین تهدیدی بود که می توانست ضمن تبدیل به یک فرصت ،‌مبارزه با تروریسم را در دستور کار نو محافظه کاران کاخ سفید نشین قرار دهد .

اما حوادث یازدهم سپتامبر موجب شد رویکردی عملیاتی در مبارزه با تروریسم در سیاست خارجی آغاز شود . بدون در نظر گرفتن اینکه عامل اصلی و طراحان واقعی عملیات تروریستی یازدهم سپتامبر چه کسانی و یا چه گروهی بوده است (۴) این رویداد از ویژگی های خاص خود برخواردار است برای اولین بار یک تهدید تروریستی بی سابقه در داخل خاک آمریکا بوقوع پیوست که از ابعاد وسیع اقتصادی سیاسی ، اجتماعی برخورد داردبود . امنیت آمریکا به عنوان دولتی که سرزمین امن خوانده می شود به مخاطره افتاد که این تهدید به خودی خود می توانست به یک فرصت طلایی برای تثبیت سیاست یکجانبه گرایی آمریکا تبدیل شود. که در نهایت به عملیاتی کردن نظم نوین جهانی منجر شود.

افکار عمومی آمریکا پس از حوادث یازدهم سپتامبر امادگی لازم برای مبارزه با تروریسم را پیدا کرده بود که با لا رفتن یکباره محبوبیت جرج بوش که سیاست مبارزه با تروریمس را در دستور کار خود قرار داده بود شاههدی بر این مدعا می تواند باشد .

به عنوان اولین اقدام اقدامات عملی علیه منافع آمریکا و تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی از سوی دولت های خطرناک به عنوان شواهد تروریسم قرار گرفته به همین بهانه افغانستان و عراق مورد توجه نو محافظه کاران به عنوان نمادهای تروریسم حامی آن امرکیا واقع شدند . هم زمان با حملات آمریکا نیروهای ائتلاف به افغانستان و در پی آن به عراق طرح خاورمیانه بزرگ به عنوان طرحی که می تواند منافع صدور تروریسم را از بین ببرد در محافل مختلف مطرح شد . طرح خاورمیانه بزرگ قرار است با بسط و گسترش دموکراسی در منطقه خاورمیانه مانع رشد تروریسم در منطقه شود .

دیرینه شناسی خاورمیانه بزرگ

پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پیوستن جمهوری های سابق آسیای مرکزی به منطقه خاورمیانه از خاورمیانه بزرگ سخن به میان آمد. در سال ۱۹۹۷ کتابی به نام سیاستهای فرا آتلانتیک برای خاورمیانه بزرگتر توسط انتشارات کمبریج به چاپ رسید و در آن مباحثی چون سیاستها در قبال فرآیند صلح ، خلیج فارس در منطقه ای وسیعتر مورد بررسی قرار گرفت. (۵)منظور از منطقه وسیعتر ناحیه ای از شمال آفریقا از مصر ، اسرائیل تا خلیج فارس ، ترکیه و دریای خزر بود. (۶)

پیش از آن نخست وزیر پیشین اسرائیل ، شیمون پرز در سال ۱۹۹۳ کتابی تحت عنوان خاورمیانه جدید نوشت و در آن خواستار گسترش منطقه به منظور تکمیل فرایند صلح (قرارداد اسلو) شد . (۷) در سال ۱۹۹۵ نیز کلینتون با تصویب این طرح گفته بود اگر بخواهیم در این جغرافیا صلح و ثبات برقرار باشد باید به عنوان گام اول مسئله فلسطین حل و فصل شود.

جمهوریخواهان و نو محافظه کاران که اکثریت را در دولت بوش تشکیل می دهند اولویت را نه به مسئله فلسطین که به ایران و عربستان سعودی می دهند، آنها معتقدند که بدون انجام اصلاحات و تغییراتی در ایران و عراق مسئله فلسطین قابل حل نخواهد بود. به ویژه افرادی چون ریچارد پرل به دست یافتن فلسطینی ها به دولتی مستقل نگاه مثبتی ندارند . آنها در سال ۱۹۹۷ با همکاری لابی اسرائیل پروژه قرن جدید آمریکایی را منتشر کردند این پروژه به امضای رامسفلد وزیر دفاع ، ولفوویتز معاون وی ، برناردلئویس مورخ که به عنوان ایدئولوگ نومحافظه کاران محسوب می گردد و برادر جورج بوش رسیده بود . آنها به دنبال بررسی این بودند که با وجود یک ابر قدرت واحد یعنی آمریکا جهان چگونه اداره خواهد شد ؟

این گروه پس از انتخابات بوش به ریاست جمهوری و به ویژه به دنبال حوادث ۱۱ سپتامبر خواهان حمله به عراق و افغانستان شده بودند . آنها بر این عقیده بودند که اگر در سال ۱۹۹۱ صدام سرنگون شده بود تا امروز همه کشورهای خاورمیانه سر براه شده بودند و صلح اسرائیل و فلسطین از مدتها پیش برقرار شده بود (۸)

در سال ۲۰۰۴ ژنرال کالین پاول، وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی در بنیاد هریتیج آمریکا طرح آمریکا برای خاورمیانه را تکرار کرد . از بنیاد هریتیج و کارنگی به عنوان مسئول علمی – کاربردی چشم انداز سیاست جدید خاورمیانه ای بوش پس از ۱۱ سپتامبر نام برده شده است . بنیاد کارنگی طی سال ۲۰۰۳ میلادی با تعریف پروژه ای به نام پروژه ابتکار خاورمیانه بزرگ مترصد تنظیم و تدیون استراتژی جدید خاورمیانه ای دولت بوش پس از ۱۱ سپتامبر است. همچنین بنیاد مذکور با ارائه گزارشات ادواری تحلیلی –راهبرید در این باره شامل دموکراسی در خاورمیانه، جامعه مدنی و دموکراتیزه کردن در خاورمیانه، دولت بوش و خاورمیانه و غیره سعی در ارائه دموکراتیزه کردن منطقه است. بنیاد هریتیج نیز با دعوت از کالین پاول و دیک چنی مطالعه تحلیلی میدانی در خصوص طرح خاورمیانه بزرگ را ایفا کرده است. این بنیاد با داشتن سوابق طولانی در امور مطالعاتی علمی کاربردی برای دولت های جمهوریخواه در آمریکا مترصد برآورد خاورمیانه بزرگ، منطقه را به سه بخش شمال آفریقا ، خاورنزدیک و خاورمیانه مستقیمکرد. این بنیاد به جهت گسترش و تعمیق دیالوگ مدیترانه بین جنوب اروپا و شمال آفریقا در امور دموکراسی، امنیت سازی و تجارب فرامنطقه ای از تونس به عنوان یکی از ستون های تحقق این طرح نام برد. هدف هریتیج از این تقسیم بندی تعمیم الگوهای همکاری چند جانبه فرامنطقه ای، بومی کردن دموکراسی در منطقه ، حل و فصل منازعات در شمال آفریقا از جانب دیالوگ مدیترانه به خاورمیانه و خاور نزدیک بوده است. (۹)

بنیاد هریتیجدر سلسله گزارشات تحلیلی خود برای دستگاههای ذیربط دولت بوش در اصلاحات سیاسی منطقه خاورمیانه متذکر شد که بین برنامه اصلاحات دموکراتیک و حل و فصل منازعات تاریخی و خلع سلاح در منطقه شکاف عمیق ، مواضع سیاسی بین کشورها دیده می شود. شکاف مزبور باعث شده اجلاس اخیر اتحادی عرب از تونس به مصر منتقل شود. برخی کشورهایی عربی خواستار پیشبرد رفرم سیاسی و برخی دیگر مترصد حل و فصل بحران خاورمیانه باتضمین کافی از جانب آمریکا هستند.

گزارش تحلیلی این بنیاد موفقیت ابتکار آمریکا در منطقه را منوط به بومی کردن دموکراسی و بازار آزاد با فرهنگ سیاسی منطقه به ویژه در کشورهای عربی و اسلام می داند. در ۶ فوریه ۲۰۰۴ دیک چنی ، معاون بوش در اجلاس داووس سوئیس اصول کلی طرح خاورمیانه بزرگ را به شرح زیر بیان داشت:

۱-دموکراسی اسلامی

   ما معتقدیم که فرهنگ و عقاید مسلمانان تا حدی با ارزش ها و آرمانهای آزادی و دموکراسی در تعارض است. این عقاید که مایه مباهات و تفاخرند دروغ هستند. بسیاری از مردم مسلمان امروز در جوامع دموکراتیک زندگی می کنند.شاید ترکیه نمونه خوبی باشد و به همین دلیل اخیرا هدف حملات تروریستی بوده است ترکیه مستحق حمایت ما به ویژه در مورد پیوستن به اتحادیه اروپاست. میلیونها مسلمان دیگر به عنوان شهروندان دمومکراتیک در اروپا، آسیا و ایالات متحده زندگی می کنند. آزادی تنها خواسته آمریکا و غرب نیست بلکه خواسته ای جهانی است.

۲-زندگی در آزادی

   هرگاه به مردم معموملی شانس انتخاب داده شود آنها آزادی، دموکرای و حکومت قانون را برخواهند گزید. در سالهای جنگ سرد ما یاد گرفتیم که نباید برای آزادی حد و مرز بگذاریم. امنیت نه تنها در اروپا قابل تفکیک نبود در کل جهان نیز امنیت قابل تفکیک نیست.

جهان واحد

   انتخاب ما جهان تک قطبی و یا چند قطبی نیست.بلکه تنها برای جهان آزاد و دموکرات است . این امر مستلزم بصریت، فداکاری و منابع همه ملت های دمومکرات است و همچنین مستلزم تشیوق، فداکاری و احساس تعهد کسانی است که از آزادیهای پایه ای شان محروم شدنه اند . واضح است که آزادی طرفداران زیادی در جهان اسلام دارد.روشنفکران عرب از نقصان آزادی و ضرورت اصلاحات داخلی، مشارکت سیاسی بیشتر، نقش قانون، گشایش اقتصادی و تجارت وسیعتر سخن گفتنه اند.

۴- حقوق زنان

   مانهضتهای اصلاح طلبانه را در خاورمیانه در حال گسترش دیده ایم. در مغرب پادشاه خواستار حمایت بیشتر از حقوق زنان شده است. در اردن، انتخابات برگزار شد و دولت (جدید) در جهت کاهش کنترل دولت بر مطبوعات گام برداشت. سال گذشته در بحرین انتخابات برگزار شد و زنان نخستین بار توانستند به قدرت دست یابند.

۵- رهبران پیشتاز

   درمصر، حزب دموکمراتیک ملی حاکم خواستار اصلاحات اقتصادی و مشارکت سیاسی فزاینده شده است. در عربستان سعودی، امیرعبدالله فرمان اصلاحات و برگزاری انتخابات شهرداری را داده است. این تغییرات ثابت می کند که اصلاحات باید داخلی باشد و همه ما که از امتیاز زندگی در آزادی برخورداریم مسئول حمایت از این گام های تاریخی هستیم.

۶-اتحاد فراآتلانتیکی برای ایران

   حاکمان ایران باید از سایر کشورهای خاورمیانه پیروی کنند در این ملت بزرگ، یک فراخوان درحال رشد برای دموکراسی واقعی و حقوق بشر وجود دارد. اروپا و آمریکا باید از رژیم بخواهند که به درخواستهای مشروع مردم احترام بگذارد. مردم ایران چیزی بیشتر از حق خداددادی شان برای زندگی به عنوان زنان و مردان آزاد نمی خواهند.

۷-افغانستان

   عراق وافغانستان مثالهای هیجان انگیز از پیشرفت دموکراتیک در کشورهای آزاد شده هستند. در افغانستان دو سال پس از سرنگونی حکومت طالبان، لویه جرگه قانون اساسی را تصویب کرده است که انعکاس ارزشهای مبتنی بر مدار حقوق برابر برای زنان و مردان است. تحت رهبری کرزی و با کمک کشورهای دموکرات در سراسر جهان، مردم افغانستان در حال ساخت یک جامعه آزاد عادلانه و شایسته و در حال ساخت ملتی هستند که هرگز مکان امنی برای تروریست ها نخواهد بود.

۸- برکناری صدام حسین

     در عراق، همچنین پس از دهه ها حاکمیت بعثی ها، دموکراسی در حال پا گرفتن است. کمتر از یک سال پیش مردم این کشور تحت قدرت مطلق یک نفر و دستگاههای اطلاعاتی و شکنجه گری وی زندگی می کردند . امروز دیکتاتور پیشین، در اسارت است در حالی که مردم عراق برای حکومت بر خود آماده می شوند. صدام حسین دیگر نمی تواند پنهان شود و از تروریست ها حمایت کند و تلاشهای او برای دستیبابی به سلاح های کشتار جمعی پایان یافته است.

۹- آزادی کامل

     نیروی پلیس جدید عراق اکنون به جای سرکوب مردم از آنها حمای تمی کند صدا روزنامه عراقی بدون اجبار بعثی ها منتشر می شوند. ائتلافی از ملتهای تحت رهبری ایالات متحده با شورای حکومتی عراق برای آماده کردن انتقال قدرت به عراقی ها در حال آماده کردن قانون اساسی هستند که حقوق اولیه آنها را تضمین می کند .ماه به ماه عراقی ها بیشتر مسئول آینده و امنیت خود می شوند.

۱۰- بخشش و گذشت

       ایالات متحده و شرکای ائتلافی ما با آنها خواهند بود و تا پایان کار به فداکاری ادامه خواهند داد. ما اصرار داریم ملت های دموکراتیک و سازمان ملل، مردم عراق را برای ایجاد دموکراسی یاری کنند. ما خواستار آنیم که بدهی های عراق (توسط دولتهای) سخاوتمند بخشیده شود.

۱۱- نمونه اروپایی

       استراتژی پیشگام ما برای آزادی ما را متعهد به حمایت از کسانی می کند که برای اصلاحات در خاورمیانه در حال گسترش تلاش می کنند. ما دوستان دموکراتیک و هم پیمانان را در هر جا و خصوصا اروپا برای ملحق شدن به ما در این تلاش دعوت می کنیم. اروپایی ها می دانند که تجربه عالی آنها در ایجاد صلح، اتحاد و رفاه نمی تواند در سرزمینی بسته و پیشرفته در حالی که در پیرامون آنها زمینه رشد تنفر و تعصب فراهم است محفوظ بماند. این روزها شاهد این هستیم که رژیم های خودکامه حقوق بشر را نادیده می گیرند، مردم خود را از رفاه محروم می کنند و برای چشم پوشی از شکست هایشان، مردم خود را با رژیم ثابتی از تنفر ضد غربی تغذیه می کنند.

۱۲- استانداردهای فوق جهانی

       ملت ها دچار شکست می شوند در صورتی که از ارزشهای خود در کسب ثبات عدول کنند. به جای آن ما باید در جستجوی استاندارد بالاتر باشیم استانداری که جوابگوی دوستان ما در منطقه باشد. اصلاحات دموکراتیک که مردم خاورمیانه سزاوار آن هستند، برای صلح پایدار اعراب اسرائیل نیز ضروری است.

۱۳- صلح برای اعراب و اسرائیل

ما خواستار به رسمیت شناختن و تضمین امنیت اسرائیل هستیم و از دولت فلسطینی مستقل نیز حمایت می کنیم. اما صلح توسط حاکمان فلسطینی که مخالفان را مرعوب می کنند، دچار فساد بوده و با گروههای تروریستی رابطه دارند به دست نخواهد آمد. بهترین امید برای صلح پایدار، بسته به دمومکراسی واقعی است و دولت واقعی فلسطین نیازمند رهبرانی است که بفهمند که ترور بدترین دشمن مردم فلسطین بوده است و حاضرند آنها را از خاورمیانه ریشه کن کنند. اسرائیل نیز باید برای کاستن از رنج مردم فلسطین تلاش کند و از اعمالی که کارایی راه حل دو دولت را به تحلیل می برد دوری کنند.

۱۴- آزادی مضاعف

       تشویق گسترش آزادی و ودموکراسی واقعیتی است که باید به انجام برسد و در منافع گروهی ما نیز هست. کمک به مردم خاورمیانه بزرگ برای غلبه بر کمبود آزادی، کلید پیروزی بر جنگ علیه تروریست است. این یکی از وظایف حال حاضر ما است وباید در طی یک یا دو نسل تحقق یابد. (۱۰)

     جورج دبیلو بوش نیز در ۲۶ فوریه ۲۰۰۲ از حذف خطر تروریسم از طرق توسعه دموکمراسی سخن گفت. وی در این سخنرانی از اصلاحات ضرورتی و مشارکت سیاسی گسترده تر سخن گفت و خواستار برقراری یک منشور عربی در این مرود شد. هشت ماه بعد وقتی صدام حسین سقوط کرد بوش پس از سرزنش کردن کسانی که معادلات قدیمی کشور داری مستبدانه را رها نکرده اند اضافه کرد:‌ دیکتاتوری های نظامی و حکومت های تئوکراتیک به بن بست منتهی می شون.

     کاندوولزا رایس در تحلیل سخنان بوش گفت: ما مدت زمان خیلی زیادی سرکوب را به نام ثبات سیاسی تحمل کردیم. پیوندهای پر شمار ما باعث شد که به روی مسئولیت های رهبران این کشورها چشم فرو بندیم. شصت سال حمایت بی قید و شرط از طرف آمریکا ، انواع محرومیت ها احساسات فرو خروده و ایدئولوژی های نفرت را تغذیه کرد.(۱۱)

در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۴ نیز بوش در سخنرانی سالانه اش برای مردم آمریکا گفت: تا وقتی که خاورمیانه طعمه استبداد، سرخوردگی و خشم است به تولید جنبش ها و افرادی که امنیت آمریکا را تهدید می کنند ادامه می دهد(۱۲)

برنامه خاورمیانه بزرگ به نوعی الهام گرفته از گزارش سازمان ملل درباره منطقه خاورمیانه نیز هست. طرح اولیه این پروژه در سال ۲۰۰۰ تهیه شد. هنگامی که کارشناسانی از

کشورهای مختلف جهان عرب با رویکردهای متنوع سیاسی در زیمنه های چون اقتصاد، جامعه شناسی و غیره کمیته مشورتی را تشکیل دادند. گزارش پایانی این کمیته موانع اصلی رشد و توسعه انسانی در خاورمیانه و جهان عرب را فقدان آزادی، وضعیت بد زنان و سطح پایین تر از متعارف تحقیقات و آموزش و نیز آثار سلبی ناشی از اشغال فلسطین توسط اسرائیل بر جهان عرب دانست. (۱۳)

این گزارش مورد استناد نو محافظه کاران آمریکا قرار گرفت و مفاد مندرج در طرح خاورمیانه بزرگ مبتنی بر سر فصل های این گزارش است.

بر این اساس توصیه های زیر جهت رفع کمبودهای مندرج در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل در طرح خاورمیانه بزرگ آمده است ، انتخابات آزاد با کمک فنی و نظارت خارجی، تشکیل سازمان های غیر دولتی واقعا مستقل از قدرت های حاکمه همراه با تامین مالی مجاز جامعه بین المللی، اجرای سیاست ارتقاء و شکوفایی زنان تحت کنترل بین المللی به گونه ای که زنان به عنوان مثال بتوانند در انتخابات نامزد شوند، مبارزه بیرحمانه توام با همیاری و کنترل جامعه بین المللی با فساد، انتقال بخش قابل توجهی از بودجه های نظامی به بخش آموزش با هدف کاهش پنجاه درصدی بی سوادی در منطقه تا سال ۲۰۱۰، تشکیل بانک توسعه خاورمیانه بزرگ از روی الگوی بانک توسعه و بازسازی اروپا که منابع آن به طور عمده توسط کشورهای نفت خیز تامین می شود و بلاخره بنامه اصلاحات گسترده ارتش های ملی تحت هدایت ناتو با هدف افزایش کارایی آنها برای مقابله با تروریسم .

این طرح عکس العمل زیادی را در منطقه خاورمیانه برانگیخت و عده زیادی ان را طرحی در جهت تضمین حیات دولت اسرائیل دانستند . به ویژه در جهان عرب این طرح جنجال برانگیز شد .


جهان عرب و طرح خاورمیانه بزرگ

اعراب، به ویژه حکومت هایی که دوست ایالات متحده محسوب می شوند از این طرح بیمناک شده اند. آنها می پرسند چگونه می توان اصلاحات دخالی و ثبات را با هم جمع کرد؟ چگونه می توان مطمئن بود که فرایند دموکراتیک مورد الزام برنامه خاورمیانه بزرگ به روی کار آمدن حکومت های ضد غربی و اسلام گرامنجر نمی شود؟‌چگونه می توان مانع از بی ثباتی رژیم هایی گردید که در جنگ با تروریسم هم پیمان آمریکا شده اند.

حسنی مبارکرئیس جمهوری مصر پیش از آغاز جنگ عراق گفت دموکراسی را به خاورمیانه تحمیل نکنید در غیر این صورت همان نیروهایی که امروز با آنها مخالفت شدید دوباره به صندوق های رای هجوم آورده و موجب تعجب شما می شوند. (۱۴)

وی برای توضیح این امر به اروپا سفر کرد و سپس در ریاض در بیانیه مشترک با امیر عبدالله به وضوح با این برنامه مخالفت کرد. (۱۵)مبارک که سالانه ۴ میلیارد دلار کمک بلاعوض از آمریکا دریافت می کند در حال آماده کردن خود برای آغاز پنجمین دوره ریاست جمهوری سال آینده است. عربستان نیز از زمان ۱۱ سپتامبر در مظان اتهام واشنگتن قرار دارد . از نظر نو محافظه کاران عربستان و ایران هدف استراتژیک آمریکا و عراق هدف تاکتیکی محسوب می شوند.

در اجلاس سران عرب در تونس که در ماه آوریل برگزار شد موضوع خاورمیانه بزرگ و ضرورت اصلاحات در این منطقه مهمترین دستور کار اجلاس سران بود.(۱۶)

در کنفرانس کوشرهای مسلمان که در ۱۳ اوریل (۲۶/۱/۸۳) در استانبول ترکیه توسط برنامه توسعه سازمان ملل و موسسه دموکراسی ملی در امور بین المللی که ریاست ان را مادلین آلبرایت وزیر خارجه سابق ایالات متحده برعهده دارد برگزار شد، عمدتا این پیام را برداشت که اصلاحات را نمی توان توسط قدرت های خارجی تمیل کرد و کشورهای خاورمیانه برای تشویق آزادی حقوق بشبر و غیره نیازمند راهکارهایی از درون هستند.(۱۷) به نظر می رسد مصر، عربستان و سوریه اولین اهداف برنامه خاورمیانه بزرگ هستند.

اسرائیل و طرح خاورمیانه بزرگ

ایالات متحده با ارائه طرح ((نقشه راه)) سعی کرد ابتکار ارائه طرح های صلح را در منطقه به دست گیرد. طرح نقشه راه که تازه ترین طرح آمریکا درباره اعراب و اسرائیل است به دنبال شگست طرح کمپ دیوید، طرح مادرید، قرارداد اسلو، طابا و غزه اریحا مطرح شد. برخی منعتقدند نقشه راه جزیی از طرح خارومیانه بزرگ است. (۱۸)

در طرح نقشه راه که قرار است تا سال ۲۰۰۵ به طور کامل اجرا شود مراحل سه گانه زیر نظر آمریکا ، اتحادیه اروپاف سازمان ملل و روسیه انجام می گیرد(۱۹)

۱- پایان خشونت، عادی شدن زندگی فلسطینی ها و تاسیس نهادهای فلسطینی تامه ۲۰۰۳.

در این مرحله فلسطینی ها باید تمام عملیات خشونت آمیز را متوقف کنند. فلسطینی ها و اسرائیلی ها باید همکاری امنیتی خود را با هدف توقف خشونت بر اساس دستور کار تنت آغاز کنند و همچنین فلسطینی ها ساختار سیاسی خود را برای برزگاری انتخابات آزاد اصلاح کنند. اسرائیلی ها نیز باید تمام اقدامات لازم برای برقراری زندگی عادی در فلسطین را انجام داده و اراضی اشغال شده از ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ را ترک کنند. اسرائیل نیز تمام فعالیت های شهرک سازی را متوقف نماید.

۲- مرحله دوم مرحله گذار از ژوئن ۲۰۰۳ ، تا دستامبر ۲۰۰۳ در فاز دوم تلاش برای استقرار یک دولت مستقل فلسطینی استوار است بدیهی است که این هدف با وجود یک رهبری فلسطینی که تمایل به توقف خشونت و برقراری دموکراسی داشته باشد قابل دسترسی خواهد بود. در این صورت گروه چهار جانبه نیز از این اقدامات، حمایتی فعال خواهند کرد. فعالیت های فاز دوم پس از عادی شدن زندگی در فلسطین ، استقرار نهادهای فلسطینی مستقل با مرزهای موقت پایان خواهد یافت. هدف های اولیه این طرح تحکیم اهداف به دست آمد در مرحله اول است همچنین به دعوت گروه چهار جانبه و با مشورت دو طرف بلافاصله پس از برگزاری موفق انتخابات در فلسطین، کنفرانس بین المللی با هدف حمایت از احیای اقتصادی فلسطین و تحکیم دولت مستقل فلسطینی با مرزهای موقت تشکیل خواهد شد . این گردهمایی جامع و با هدف دستیابی به صلح کامل در خاورمیانه شامل اسرائیل – سوریه و اسرائیل – لبنان خواهد بود .

۳- مرحله سوم وضعیت توافق دائمی و پایان درگیری اسرائیل- فلسطین که تا سال ۲۰۰۵ باید تحقق یابد. در این مرحله هدف ، تثبیت اصلاحات و استقرار نهادهای فلسطینی است . کنفرانس بین المللی دوم به دعوت گروه چهار جانبه و با مشورت دو طرف در سال ۲۰۰۴ برای دستیبا به توافق نامه ای جدید تشکیل خواهد شد.

این کنفرانس شامل یک صلح کلی در خاورمیانه از جمله صلح بین اسرائیل ، لبنان و اسرائیل – سوریه خواهد بود .

در پایان دو طرف به توافقی همه جانبه دست ایفته و اشتغال را که در سال ۱۹۶۶ آغاز شد پایان خواهند داد و مسئله بیت المقدس را به نحوی که هر دو طرف راضی باشند حل خواهند کرد . همچنین برای مشکل پناهندگان راه حل عملی پیدا کرده و نظرات دو طرف را تامین خواهند کرد. دولتهای عربی رابطه عادی و کامل با اسرائیل را خواهند پذیرفت و همه دولتهای منطقه در صلح و امنیت خواهند زیست. (۲۰)

به گفته شیمون پرز در مفهوم خاورمیانه بزرگ با وارد شدن کشورهای غیر عرب توازن قومی قبیله ای به ضرر اعراب به هم خواهد خورد و منطقه ای امن در اطراف اسرائیل به وجود خواهد آمد .

اروپا و طرح خاورمیانه بزرگ

با وجودی که گفته می شود کلیات این طرح مورد توافق اروپا قرار گرفته است . روزنامه الوطن چاپ عربستان به نقل از مقامات دیپلماتیک اروپا و غرب نوشت که فرانسه، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی در حال هماهنگ کردن عملیات دیپلماتیک جهت خنثی سازی این طرح هستند . پیشنهادات فرانسه به کشورهای عربی و اروپایی شامل مسائل اساسی زیر است . (۲۱)

۱- اولویت دادن به مشاوره با کشورهای عرب و دستیابی به تفاهم نامه هایی از کشورهای عربی، فرانسه و اروپا درباره کیفیت توسعه و اصلاح جوامع عربی و انتشار گسترده دمومکراسی که این طرح مخالف با طرح خاورمیانه بزرگ است که بدون اطلاع کشورهای عربی ارائه شده است.

۲- متمرکز کردن تلاش ها در تهیه طرح مشترک کشورهای عربی اروپای برای اصلاح اوضاع کشورهای عربی در زمینه های مختلف سیاسی – اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و غیره.

۳- همکاری با کشورهای عربی بر اساس شرایط موجود در هر یک از کشورها .

۴- اهمیت دادن به حل درگیریهای اعراب – اسرائیل و نادیده نگرفتن و به حاشیه نکشیدن آن .

۵- اعلام مخالفت مقامات فرانسوی با قرار گرفتن مسائل امنیتی و مسئله مارزه با تروریسم به عنوان محوراصلی همکاری های عربی- اروپایی و بین المللی برای ایجاد خاورمیانه جدید.(۲۲)

یوشکا فیشر وزیر خارجه آلمان نیز در اوایل فوریه ۲۰۰۴ در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ طرحی را تحت عنوان طرح جدید اروپا و آمریکا برای صلح در خاورمیانه مطرح کرد که چارچوب اصلی ان همان طرح کلی اروپا است. او برای جا انداختن این طرح حتی به اسرائیل نیز سفر کرده و در کنفرانسی درباره رابطه اتحادیه اروپا با اسرائیل در تل آویو شرکت نمود. (۲۳)

در حالی که آمریکا خواهان خاورمیانه بزرگ است اروپایی ها خاورمیانه گسترده تر را ترجیح می دهند که از نظر جغرافیاییی از شمال آفریقا آغاز شده و پس از خاورمیانه آسیای مرکزی و آسیای جنوبی شرقی را هم در بر می گیرد.

از نظر اروپا که ۱۴ میلیون مسلمان در ان زنگی می کنند نمی توان نسبت به اصلاحات در جغرافیای اسلامی در جهان پس از ۱۱سپتامبر تفاوت ماند. دیک چنی نیز در نشست جهانی اقتصاد در داووس سوئیس با اشاره به این که اختلافات در زمینه عراق مربوط به به گذشته است گفت : برای گسترش دموکراسی در خاورمیانه بزرگ ااز تمامی دوستانمان که طرفدار دموکراسی هستند کمک خواهیم خواست (۲۴)

یکی از دلایل همراه نشدن اروپایی ها با این طرح رقابت با ایالات متحده در خاورمیانه است. در حال حاضر ایالات متحده در حال گسترش روابط خود با سایر کشورهای منطقه است اما اروپا بازیگر عمده ای در این منطقه به حساب نمی آید به همین لیل در قضیه اعراب و اسرائیل فعالیت آن محدود است و در زمینه عراق نیز عمدتاً سیاست انتقادی را در قبال آن در پیش گرفته است . این مخالفت ها در سراسر اروپا یکسان نیست به عنوان مثال انگلستان دوست و متحد استراتژیک ایالات متحده محسوب می شود اما فرانسه و المان منتقدان جدی سیاست های آمریکا در منطقه و جهان اند.

در مورد طرح “خاورمیانه بزرگ” اروپایی ها تریجح می دادند ابتکار آمریکا نگرانی های پیش بینی پذیر اعراب را از ابتدا در نظر می گرفت. آنها در عین حال به این ابتکار آمریکا “نه”‌ نخواهند گفت. آمریکا و اتحادیه اروپا متفق القول هستند که دگرگونی دموکراتیک جهان عرب یا خاورمیانه بزرگ هدفی است که باید پیگیری شود(۲۵)

اختلاف رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا نسبت به ایران نیز به این دلیل است که در حالی که آمریکا مایل است جمهوری اسلامی ایران را کشوری قانون گریز بداند که حکومت آن باید تغییر کند ، اروپا ایران را شریکی پیچیده و در عین حال متکثرترین کشور منطقه خلیج فارس از نظر سیاسی می بیند.

بنابراین از دیدگاه اروپا نیاز اصلی نه راهبرد پیش نگرانه آزادی در خاورمیانه به بیان جرج بوش است ، بلکه دیدگاهی مشترک برای تغییر سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی در همسایگی اروپاست که بر اساس استعداد بالقوه این کشورها بنا شود و جوامع آنها را در این مسیر همراه کند و پیوندهای موجود را بین نیافتگی سیاسی و اقصتادی و مناقشات لاینحل منطقه ای تشخیص دهد.

از نظر اروپا حل مسئله اعراب و اسرائیل اولویت راهبردی است که بدون فیصله این مناقشه، اهدافی از قبیل دموکراتیزه شدن و آزاد شدن ، همکاری اقتصادی منطقه ای، ایجاد منطقه آزاد تجاری و همکاری امنیتی منطقه ای تحقق نخواهد یافت، در حالی که آمریکایی ها معتقدند برای حل این مناقشه تغییر رهبری فلسطین ضروری است . با وجود این اختلافات بر سر این امر توافق وجود دارد که خاورمیانه تا دهه آینده همچنان در کانون ژئوپولتیک بین المللی خواهد ماند و از این رو موضوعی مهم برای همکاری اتحادیه اروپا و آمریکا خواهد بود .

جمهوری اسلامی ایران وطرح خاورمیانه بزرگ

شیمون پرز به کاربردن مفهوم خاورمیانه بزرگ را به نفع ایرانیان می داند چرا که در خاورمیانه تنها چهار کشور غیر عربی ایران، اسرائیل، قبرس و ترکیه وجود دارد در حالی که در خاورمیانه بزرگ کشورهای غیر عرب وارد می شوند و توازن را به ضرر اعراب بهم می زنند.

در سند امنیت ملی آمریکا، مصر، اسرائیل، سوریه، عربستان، ترکیه، ایران و پاکستان از اهمیت اسراتژیک برخوردارند. به زعم آنها اگر بتوان این کمربند را که دارای منابع زیرزمینی فراوانی است در اختیار گرفت در واقع توانایی قدرت بازی خود را در این قرن و بخصوص در دهه سوم آن که پیش بینی می شود بحران انرژی در جهان پدید خواهد آمد بالا خواهند برد.

اروپا نیز در این تصور است که ترکیه و ایران به عنوان اولین پله در اختیار اروپا قرار گیرند و کشورهای عراق و کشورهای عربی تحت نفوذ آمریکا باشند.

آمریکا این منطقه را به سه بخش تقسیم کرده است یک بخش اساسی به مصر و اسرائیل باز می گردد که تقریباً فاقد مشکل است. بخش میانی به فضای اسرائیل تا عراق بر می گردد و بخش شرقی به ایران و پاکستان بر می گردد و در نظر است این بخش به آسیای میانه پیوند خورد. هدف این است که منطقه امن میان فضای اسرائیل و عراق به وجود آید. اعمال فشار بر عربستان و سوریه و اعمال فشار بر دولت ایران برای تغییر موضع گیری در قبال صلح اعراب و اسرائیل در این راستاست و پیش بینی می شود که در آینده از اهرم های فشار چون مساله هسته ای، حقوق بشر سلاح های کشتار جمعی و غیره جهت تقلیل وزن ایران در مسائل خاورمیانه و امتیازگیری از این کشور استفاده شود.

ایران این طرح هست از این جهت که هدف کلی اصلاحات در خاورمیانه است و به نوعی ایران هدف این طرح نیست . چون آمریکا توان فشار بر کشورهای عرب را دارد . اما توان فشار برای ایجاد تغییرات اساسی در ایران را ندارد.

ایران مدرن ترین کشور خاورمیانه است و حرکت های مدرن اجتماعی آن خود جوش تر و مدرن تر بوده است . از طرف دیگر ، این طرح از دوگانگی رنج می برد، اگر منطقه دموکراتیزه شود زیانی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد ، مگر اینکه این دموکراسی ها ماهیت ضد ایرانی بگیرند و پایگاه غرب علیه ایران شوند.
کاستی های طرح خاورمیانه بزرگ

در نیم قرن گذشته سیاست ایالات متحده در منطقه خاورمیانه پیرامون تحقق سه هدف اصلی متمرکز شده است.

۱- حفظ سلطه غرب در طی دوران جنگ سرد بر منطقه ای که نقش و اهمیت اسراتژیک آن در دفاع از اروپا، از دوران ناپلئون آشکار شده بود.

۲- حصول اطمینان از دسترسی به منابع نفتی خاورمیانه .

۳- حصول اطمینان از امنیت اسرائیل

در سالهای اخیر هدف درگیری نیز به اهداف سه گانه فوق اضافه شده است یعنی سرکوب تروریسم ضد آمریکایی و سلطه منطقه ای (۲۶)

طرح خاورمیانه آمریکا علاوه بر اهداف سه گانه عمدتاً با اهدف تغییر افکارضد آمریکایی در منطقه خاورمیانه صورت گرفته است، از نظر ارمیاک بنیادگرایان مذهبی که تحت عنوان اسلام به تروریسم مبادرت می ورزند در این منطقه پراکنده هستند و راه ریشه کن کردن زمینه های ایجاد تروریسم در این جغرافیا بازکردن آن از نظر اقتصادی سیاسی و فرهنگی بر روی جهان و آشناکردن کشورهای مسلمان با تفکر دموکراسی است زیرا به نظر آمریکا کشورهای بنیادگرای مذهبی مانند عربستان سعودی و شکورهای اقتداررایی مانند سوریه تغذیه کننده ترور هستند. به زعم آمریکا رژیم های اقتدارگرا در خاورمیانه هر چه دروازه های خود را به روی جهان خارج باز کنند و هر چه با کشورهای جهان پیوسته شوند و هر چه اقتصادشان بیشتر رشد کند و هر اندازه دموکراتیه شوند به همان میزان خلاء امنیتی پر شده و کانال های ترور هم محدودتر خواهد شد. بعلاوه از نظر واشنگتن یک چنین فرایندی درگیری های اعراب و اسرائیل، با در نظر داشتن مسئله فلسطین را به یک راه حل دائمی رهنمون می سازد. در واقع در پشت این طرح ترس بزرگی نهفته است. (۲۷)

به زعم آمریکا ممکن است یک سازمان بنیادگرای مذهبی مثا در پاکستان به اخلال گری پرداخته و سلاح هسته ای به چنگ آورد و یا بک دولت با همکاری گروهی مثل القاعده، با استفاده از سلاحهای هسته ای، بیولوژیک وشیمیایی به اقدامات تروریستی مبادرت ورزد و یا سازمانی مانند القاعده با توسل به کودتا قدرت را مثلا در عربستان سعودی تصاحب کند که هم با استفاد هاز ثروت نفتی فوق العاده و هم با استفاده از قدرت دولتی به گسترش تروریسم پرداخته وافزون بر ان شروع به استفاده از نفت به عنوان یک سلاح نماید . اینها مواردی از نگرانی های آمریکا در قبال منطقه است.

از نظر نومحافظه کاران در طول جنگ سرد که نیم قرن به درازا انجامید، دشمن اصلی آمریکا کمونیسم بود ولی اکنون دشمن تغییر کرده و جای ان را تروریسم گرفته است. این دشمن جدید که در نظر واشنگتن مخالف دموکراسی، برابری حقوق زن و مرد، قانونمداری و مخالف تمامی ارزشهایی است که غرب را تشکیل داده، هدفش ایجاد نظم نوینی در جغرافیای اسلامی است. به عنوان مثال القاعده با این هدف موج ترور ایجاد کرد، برج های دوقلو را در منهتن نابود کرده و در سایر نقاط دست به عملیاتهای تروریستی زده است .

مسئله اساسی این است که آیا این طرح قابل اجرااست؟‌برژینسکی ، تئوریسین مطرح آمریکایی معتقد است بزرگترین چالش بوش در اجرای این طرح سوء ظن مردم منطقه نسبت به اهداف آمریکا است. به ویژه که جرج بوش ابتدا در موسسه بازرگانی آمریکا که یک نهاد سیاستگذاری در واشنگتن و تشویق کننده حمله به عراق است، از این طرح سخن گفت، این تصور که آمریکا با حمایت اروپا و تایید اسرائیل به جهان عرب خواهد آموخت چگونه مدرن و دموکرات شود، واکنشهای تردید آمیزی برانگیخته است. به ویژه که در این منطقه خاطره سلطه فرانسوی ها و انگلیسی ها هنوز زنده است.

دومین مسئله این است که تحمیل دموکراسی می تواند عوافب ناخوشایندی داشته باشد. دیک چنی در داووس سوئیس گفت: گسترش دموکراسی شرط لازم صلح، رفاه و آبادی در اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم بود و اصلاحات دمومکراتیک نیز اساس حل مسالمت آمیز نزاع دیرینه اعراب و اسرائیل است.

از نظر برژینسکی این اظهارا نوعی توجیه تراشی برای به تعویق انداختن هرگونه تلاش جهت فیصله دادن به نزاع اسرائیل فلسطین است و مادامی که فلسطینی ها زیر سلطه اسرائیل به سر می برند و هر روز تحقیر می شوند، فضلیت های سیاسی برای آنها جذبه ای نخواهد داشت. همین امر تا حد زیادی در مورد عراق تحت اشغال آمریکا صدق می کند.

طرح آمریکا از نظر اعراب فاقد مشروعیت است. اعراب باور ندارند که ایالات متحده به نفع آنها کاری کند و یقین دارند که آنها در پی منافع خود هستند. البته در این طرح سعی شده است مناقشه اعراب و اسرائیل به صورت موضوع حاشیه ای مطرح شود، چرا که بوش تا انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر میل ندارد این مساله حساسیت برانگیز به موضوع مخالفت دیگر کشورها تبدیل شود.

سومین ایراد این طرح بی توجهی به ساختار دولت در کشورهای عربی منطقه است. زیربنای ساختار قدرت سیاسی در کشورهای عربی ریشه در نظام های قبیله ای حاکم بر آن دارد. لذا مقولاتی چون قانون اساسی، پارلمان، انتخابات، تفکیک قوای سه گانه، آزادی اندیشه و بیان، جابجایی قدرت، آزادی مطبوعات و غیره در این کشورها عمدتا فاقد معان هستند. نخبگان سیاسی با توجه به پایگاههای اجتماعی برآمده از نظام قبیله ای با تلاش برای توسعه و بسط دایره نفوذ استیلای خود در جامعه ،‌ حاکمیت اقتداگرایانه خود را اعمال می کنند. این اعمال حاکمیت نه از طریق حمایتتهای مردمی و مشروعیت نظام های سیاسی بلکه از طریق گسترش حیطه سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی انجام می شود. بعلاوه در این رژیم های اعم از پادشاهی، امیری، خاندانی و جمهوری، قدرت به طور ارثی جابجا می شود. در سوریه با نظام جمهوری، بشار اسد جانشین حافظ اسد می شود. در اردن، امیرعبدالله و درمراکش ملک محمد ششم در جایگاه پدران خود قرار می گیرند.(۲۹)

لذا هرگونه تغییر سریع و کوتاه مدت می تواند به لجام گسیختگی در عرصه سیاسی اجتماعی این کشورها منجر شود. گرچه پس از فروپاشی صدام ، رهبران این کشورها آهنگ اصلاحات را در پیش گرفته اند اما تحمیل اصلاحات توسط قدرتهای خارج از منطقه نمی تواند کارآمدی لازم را داشته باشد . آمریکا به دولتهای مهمه عربی اطلاع داده است که این طرحرا به اجلاس آینده هشت کشور صنعتی ارایه نخواهد داد وبه کشورهای دوست خود در جهان عرب فرصت می دهد تا از این طریق بتوانند گامی های مهمی در جهت اصلاحات سیاسی اقتصادی در درون کشورهای خود بردارند و ان را تحمیل شده از سوی آمریکا و شکورهای خارجی تلقی نکنند. کشورهای عربی نیز (به جز اردن وسوریه) به آمریکا قول دادند در اجلاس آینده سران عرب در تونس طرحی را به توصیب برسانند که مفاد آن شامل انجام اصلاحات سیاسی در درون این کشورها ست و به خواسته آمریکایی ها بسیار نزدیک می باشد. قرار است این طرح به اجلاس سران گروه هشت که در ژوئن در آمریکا برگزار می شود، ارائه گردد(۳۰))

برژینسکی معتقد است دولت آمریکا باید این برنامه را با کمک کشورهای عرب طرح ریزی کند، نه اینکه فقط آنها را در برابر عمل انجام شده قرار دهد. به ویژه مصری ها و سعودی ها اگر احساس کنند به سنتهای مذهبی فرهنگی شان بی احترامی می شود، به استقبال دموکراسی نخواهند رفت.(۳۱)

به جز اعراب، جمهوری اسلامی ایران نیز در طرح خاورمیانه ای از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ایران از امتیازاتی چند برای مقابله با فشارهای آمریکا بهره می گیرد. در واقع ، ایران و آمریکا در یک معادله قوای واقعی در صحنه منطقه ای می توانند یکدیگر را مهار کنند. ایران نیازمند سرمایه گذاری خارجی است و آمریکا نیازمند آرام سازی اوضاع عراق است. به جز ایران و پاکستانف سایر کشورهای مورد نظر تقریبا از هیچ امتیاز قابل توجهی در مقابل آمریکا برخوردار نیستند. کشورهایی چون قطرو موریتانی بیش از پیش این طرح را پذیرفته اند. لیبی نیز مدتی است با چرخش صدر و هشاد درجه ای، گوی سبقت را از نزدیکترین متحدان آمریکا ربوده و مغرب نیز به تازگی پیمان تجارت آزاد با آمریکا منعقد کرده است.

پایگاه اینترنتتی میدل لیست انستیتو (موسسه خاورمیانه) (۳۲)در مقاله ای به تحلیل مناسبات ایران و آمریکا پرداخته و نوشته است . دو کشور در گذشته رو در روی کیدگیر بوده اند در حالی که اگر آمریکا تلاش های جدیدی برای تغییر موضع خود و از سرگیری دوستی با ایران که زمانی متحد استراتژیکی برای آمریکا بود انجام دهد می تواند این وضع را تغییر دهد .

در نخستین دهه های قرن بیستم آمریکا مناسبات خوبی با مردم ایران داشت . اولین تحول منفی در سال ۱۹۵۳ رخ داد که سازمان سیا به کودتا علیه مصدق رهبر ملی ایران کمک کرد . از آن پس ایرانی ها هرگز این خیانت متحد خود را فراموش نکردند . در دهه ۱۹۷۰ سیاست انفعالی آمریکا در قبال ناآرامی سیاسی فزاینده ایران سبب تضعیف بیشتر این مناسبات شد .

دیپلماسی آمریکا در قبال ایران در دهه ها ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از مهارت های سیاسی موثر برخوردار نبود و سیاستمداران آمریکایی نتوانستند برداشتی صحیحی و کامل از ساخاتر پیچیده قدرت در ایران داشته باشند .

در دهه ۱۹۷۰ دستگاه مسئول تنظیم سیاست خارجی آمریکا با اشتباه های زیاد نتوانست به اهمیت مخالفت سیاسی فزاینده در برابر شاه ایران پی برد. در حالی که علمای مذهبی برجسته به همراه روشنفکران این کشور به انتقاد از دولت شاه سرگرم بودند آمریکا به پرچم های قرمز برافراشته شده در ایران توجه نکرد و به حمایت مستمر خود از شاه ادامه داد.

میزان فروش تسلیحات نظامی آمریکا به ایران در سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۶ حدود ۱۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بود . شاه که آن زمان به شاه آمریکایی ملقب شده بود تلاش کرد با ایجاد پلیس مخفی مخالفان سیاسی ناآرام خود را نابود کند . این دستگاه امنیتی از شیوه های شکنجه و زندان در برابر ناراضیان حکومتی استفاده می کرد . تا اواخر دهه ۱۹۷۰ شاه موفق شد مخالفانی را که به صورت علنی در عرصه سیاسی ایران فعال بودند از میان بردارد .

با وجود این نارضایتی سیاسی و اجتماعی که ظاهرا با اقدامات سرکوگرانه شاه از بین رفته بود به رشد خود ادامه داد . در فاصله ژانویه ۱۹۷۸ تا فوریه ۱۹۷۹ فشارهای مردم برای تغییر حکومت به میزان غیر قابل تحملی افزایش یافت و سرانجام ناآرامی ها به تغییر نظام سیاسی حاکم منجر شد .

سران مذهبی که علیه آنچه که به نظرشان رژیم فاسد و ستمکار شاه بود بسیج شده بودند با بهره گیری از حمایت گسترده مردم در مناطق روستایی و مراکز شهرها پرداختند. در مقابل شاه بیشترین حمایت را از قدرت های غربی و خارجی به ویژه آمریکا کسب می کرد که این مسئله به تعضیف بیشتر مشروعیت وی منجر شد .

آمریکا به نشانه هایی که بیانگر نارضایتی جامعه ایران از رژیم شاه بود توجه نکرد و فقط وقوع انقلاب سبب حریت آنها شد . در نتیجه چنین تحولاتی آمریکا که با رهبران انقلاب و ناراضیان ایرانی هیچ گونه ارتباطی نداشت قادر نبود به تحکیم مناسباتش با حکومت جدید ایران مبادرت کند.

از سال ۱۹۷۹ به بعد سیباست آمریکا در قبا ل جمهوری اسلامی سبب بدتر شدن مناسبات شده است . در سالهای اخیر آمریکا فرصت های خوبی را برای بهبود روابط با ایران و بهره گیری از نفوذ منطقه ای این کشور در جهت منافع خود از دست داده است . برای نمونه پس از حوادث ۱۱ سپتامبر آمریکا می توانست خطر عراق مقابله کند با رهبری ایران تعامل داشته باشد . آمریکا به جای این کار به پر کردن خلا سیاسی منطقه با نیروی نظامی خود مبادرت کرد . آمریکا این کارا با متحمل شدن هزینه های اقتصادی زیاد انجام داد . آمریکا با محکوم کردن ایران به عنوان بخشی از محور شرارت بیش از گذشته ایران را از خود بیگانه کرد . با وجود تحولات گذشته آمریکا هنوز برای بهبود روابط با جمهوری اسلامی فرصت دارد . ایران دورانی سرنوشت ساز را در توسعه دموکراتیک خود سپری می کند . در چند دهه گذشته هر دو طرف نتوانستند تصمیم های طرف مقابل را به خوبی درک کنند . شکاف موجود در درک متقابل این دو کشور با توجه به این چهار پرسش مشخص می شود . ایرانی های می پرسند .

  • چرا آمریکا با انقلاب ایران مخالفت کرد.
  • چرا آمریکا منفعلانه به تماشای تهاجم صدام به ایران پرداخت
  • هدف واقعی حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران در سال ۱۹۸۷ چه بود .
  • چرا آمریکا علیه ایران تحریم اقتصادی اعمال کرده که مشکلات زیادی برای مردم ایران به وجود آورده است .

آمریکا نیز این پرسش ها را در مورد ایران مطرح می کند .

  • چرا ایران خواهان ساخت سلاح های کشتار جمعی است .
  • چگونه ایران می تواند وضع حقوق بشر خود را توجیه کند.
  • چرا ایران از تروریسم در سراسر جهان حمایت می کند .
  • چرا ایران به آمریکا در تلاش برای حل مناقشه فلسطین اسرائیل کمک نمی کند

این پرسش ها بدون پاسخ مانده سبب افزایش بی اعتمادی دو طرف می شود که موجب مخدوش شدن برداشت هر یک از دو طرف از دیگری می شود . آمریکا باید به خاطر منافع جهانی خود بر تعصبات خود در مورد ایران غلبه کند . اگر آمریکا می خواهد در جته نیل به اهدافش در خاورمیانه و مناطق دیگر جهان حرکت کند باید به هر قیمتی که باشد به درک بهتری از سیاست های ایران و جامعه ایران دست یابد و از حرکت ایران به سوی دموکراسی حمایت کند .

نتیجه

گرچه کشورهای عرب در اجلاس تونس دچار اختلاف نظر شدید شدند و سوریه و لبنان بر اولویت مسئله اعراب و اسرائیل تاکید داشتند، اما همه این کشورها بر این امر تاکید دارند که اصلاحات باید از درون آغاز شود و نباید توسط قدرتهای خارجی تحمیل شود. استراتژی امنیت ملی آمریکا نیز بر تحکیم هژمونی آمریکا در کمبرد طلایی – از مصر تا شبه قاره هند – قرار دارد و این امر چه با فشار فارجی و چه با همکاری این کشورها باید تحقق یابد. به گفته یک تحلیلگر سیاسی (۳۳)برای اولین بار در تاریخ ۲۲۶ ساله آمریکا است که این کشور دارای مجموعه ای از مولفه های قدرت است که این امکان را فراهم آورده که دوستان و دشمنان خود را به طور همزمان با تهدید با استفاده از قدرت برتر به سوی خواستهای استراتژیک خود سوق دهد. قدرت آمریکا، رخوت سیاسی در خاورمیانه و افول قدرت تاریخی آلمان و فرانسه در کنار قاره ای شدن قدرت روسیه، فرصت تاریخی را برای نومحافظه کاران فراهم آورده است که حوزه امنیتی آمریکا را به منطقه ای گسترش دهند که در صورت موفقیت به لحاظ اقتصادی و فرهنگیف آمریکا را برای مدت زمان طولانی از لحاظ جهانی در موقعیتی ممتاز قرار خواهند داد .

اما در خصوص ایران مشکلات پیش روی تهران واشنگتن همچنان پا برجاست آمریکا ایران را به حمایت از تروریسم نقض حقوق بشر ، تلاش برای دستیابی به سلحا های کشتار جمعی و مخالفت با روند صلح خاورمیانه متهم می کند . ایران نیز مخالفت سیاست یکجانبه گرایی آمریکا در منطقه است تهران مذاکره هم زمان با تهدید را نمی پذیرد . جمهوری اسلامی مخالف حمله آمریکا به افغانستان و عراق بوده است . به دنبال این مشکلات بعید است بتواند تصور کرد روند اجرایی طرح خاورمیانه بزرگ در چارچوب جمهوری اسلامی بدون رفع این مشکلات حل گردد.
منابع

(۱) Grate Middle East

(۲) cnn   شبکه تلویزیونی ۲۰/۶/۸۳

(۳) اظهارات کاندورلیزا رایس در مقابل کمیته ویژه کنگره آمریکا درباره حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰/۱/۸۳

(۴) اظهار نظرهای متفاوتی درباره حواثد یازدهم سپتامبر وجود دارد به طوری که سه نظریه را در این خصوص می توان اشاره کرد.برخی تحلیلگران عامل آن را دولت آمریکا می دانند که با این حرکت مبارزه با تروریسم را عملیاتی کنند . عده ای دیگر طراحی انرا از درون دولت آمریکا و یا عوامل داخلی این کشور معرفی می کنند و عامل آن را گروه القاعده و بخری دیگر طراحی و عملیاتی که آن را بعهده گروه القاعده می اندازند . آنچه مسلم است هیچ گاه اطلاعات دیقیقی در این خصوص بدست نیامده و یا بدست نخواهد آمد چون هر نظریه ای با ابهامات خاص خود مواجه است.

(۵) Robert D.Blakwill and Michael stumer, ed Allies Divided: Transatlantic Policies for the Greater Middle (Cambirdge, 1997)

(۶) Golshan Ditel, Iran in The Emerging Greater Middle East, Copenhagen Peace Reaserch Institute January 1999

(۷) Shimon Peres (with Arye Naor), the new Middle (Dorset, 1993)

(۸) شرق ۱۵/۱/۸۳

(۹) محترم زکریاپور، همشهری، فروردین ۱۳۸۳

(۱۰) Dick Cheny.The Great Middle East in itiative econ.utah.edu.archive.

Feb.06.2004

(۱۱) کورش فخرطلاولی، طرح خاورمیانه بزرگ، رویا یا کابوس، روزنامه شرق،۸/۲/۸۳

(۱۲) همان منابع

(۱۳) همان منابع

(۱۴) مصاحبه با ریما خلف هنیدی، پیشین.

(۱۵) احمد هاشمی، طرح خاورمیانه بزرگ یا الگوی مبارزه مشترک اروپا و آمریکا، شرق، ۱۵/۱/۸۳

(۱۶) شرق ۹/۲/۸۳

(۱۷) شرق ۱۵/۱/۸۳

(۱۸) Uttp//www.Nes Center.2004/4/4

(۱۹) خبرگزاری مهر ۲/۱۲/۸۲

(۲۰) Http//www.nctimes.net

(۲۱) ایران امروز ۸/۱/۸۳

(۲۲) ایسنا ۴/۱۲/۸۲ به قنل از الوطن

(۲۳) observrer. Feb. P 5. 2004

(۲۴) احمد هاشمی، پیشین

(۲۵) فولکه پرتس، موسسه امور امنیت و بین الملل آلمان، روزنامه همشهری دیپلماتیک، نیمه دوم فرودین، ۱۳۸۳

(۲۶) Http//www.bashgah.net

(۲۷) احمد هاشمیری، پیشین

(۲۹) جهان عرب، ناسیونالیسم و دموکراسی، ایران ۲۷/۸/۸۲

(۳۰) ایران امروز ۸/۱/۸۳

(۳۱) برژینسکی، پیشین

(۳۲) 4/۲/۸۳

(۳۳) دکترحسین دهشیار، همشهری ۱۸/۳/۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *