مکاتب مديريت استراتژيک

مکاتب مديريت استراتژيک

چکیده

در محیطی که ویژگی های آن پیچیدگی و تغییر مستمر است، گفته می شود که ظرفیت نوآوری و تفکر استراتژیک واگرا بسیار بیشتر از برنامه ریزی محافظه کارانه و همگرا به عنوان هسته مرکزی خلق مزیت رقابتی به حساب می آیند. اما بنظر می رسد هم مدیریت استراتژیک و هم برنامه ریزی استراتژیک هر دو نیاز امروزی سازمانها باشند.

در این مقاله ابتدا سعی می شود تا با تشریح دو مفهوم مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک به این نتیجه رسید که این دو مفهوم ناقص یکدیگر نیستند بلکه مکمل هم می باشند و به کارگیری هر دو در سازمانها ضروری است، سپس رابطه این دو مفهوم با مکتبهای یادگیری و برنامه ریزی گفته می شود و در نهایت به این نکته پی خواهیم برد که دو مکتب یادگیری و برنامه ریزی نیز به مانند مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک مکمل و پشتیبان هم هستند.

کلمات کلیدی: مدیریت استراتژیک، برنامه‌ ریزی استراتژیک، تفکر شهودی، مکتب یادگیری، مکتب برنامه ریزی.

مقدمه

بطور کلي سه خط فکري در زمينه استراتژي و نحوه شکل‌گيري آن وجود دارد. گروهي از متفکران مانند مينتزبرگ، اوهما و استيسي معتقدند که استراتژي امري شهودي است و فرايند شکل‌گيري آن يک هنر است. در تفکر استراتژي بعنوان يک هنر، برنامه‌ريزي و تفکر استراتژيک دو مقوله متفاوت و جدا از هم هستند که در آن برنامه‌ريزي از تفکر نشات مي‌گيرد. در اين ديدگاه، فرايند برنامه‌ريزي استراتژيک منجر به برنامه مي‌شود نه استراتژي در نتيجه بايد به فکر بسط و توسعه استراتژي‌هاي خلاقانه و اثربخش بود نه يک فرايند و روش مبتني بر منطق براي برنامه‌ريزي استراتژيک. براساس اين ديدگاه فرايند شکل‌گيري و ايجاد استراتژي بيشتر مبتني بر خلاقيت و ديد فرد است تا فرايندي مبتني بر گام‌هاي مشخص و از قبل طرحريزي شده گروهي از دانشمندان مانند پورتر، آنسوف و اندروز معتقدند که فرايند ايجاد و شکل‌گيري استراتژي فرايندي منطقي و عقلايي است که مي‌توان از قبل آنرا طرح‏ريزي نمود. بر اين اساس فرايند اتخاذ استراتژي علم محسوب مي‌شود. در اين بين گروهي نيز ترکيب هر دو را بطور توام مطرح مي‌کنند. اين گروه تلاش مي‌کنند تا به تلفيق ديدگاه‌هاي خلاق و ابتکاري و نيز ديدگاه‌هاي تحليلي و کمي دست زنند. درواقع ايراد نه درتاريكي است نه در فرد كور بلكه در خود فرايند(درك فيل) است. استراتژي طرحي قضاوتي، بينشي شهودي و توام با يادگيري است. استراتژي تحولي مستمر است كه بر پايه شناخت و يادگيري فردي و اجتماعي قرار دارد.شروع به تحليل (درابتدا)و نهايتاً برنامه‌ريزي(درانتها) همه و همه در پاسخ به آن چيزي است كه در محيط سخت و دشوار بايد رخ دهد اين موضوع دليل تنوع در رويكردها و تعاريف استراتژي است.

پاراديم‌هاي شكل‌گيري استراتژي

الف:‌ پارادايم تجويزي

شامل سه مکتب طراحي، برنامه‌ريزي و موقعيت‌يابي است. همانطور که گفته شد اين مکاتب اعتقاد به طراحي رسمي و پيش‌بيني تدابير تحليلي براي تحقق هدف‌هاي بلندمدت دارند. نمونه‌هايي از تعاريف مديريت استراتژيك متاثر از پارادايم تجويزي عبارتند از:

– مديريت استراتژيك عبارت از طراحي، تنظيم و ارزيابي كليه اقدامات و عملياتي است كه سازمان را قادر مي‌سازد آينده را دقيق‌تر و روشن‌تر ترسيم كند.

– مديريت استراتژيك يك فرايند تصميم‌گيري است كه مي‌تواند محيط درون سازمان را با فرصت‌ها و تهديدات محيط برون سازماني به نحوي به هم ربط دهد كه ارزش هر يك از اين عوامل در تحقق اهداف به خوبي مشخص شود.

– استراتژي با رعايت تهديدات و فرصت‌هاي محيط برون سازماني و منابع و توانايي‌هاي سازمان، راه رسيدن به اهداف را مشخص مي‌كند.

اندروز، آنسوف، پورتر از متفكرين برجسته مكاتب تجويزي محسوب مي‌شوند. ويژگي‌هاي مكاتب تجويزي عبارتند از:

– شكل‌گيري استراتژي بايد فرايندي آگاهانه و كنترل شده باشد.

– مسئوليت كنترل و آگاهي شخص اول سازمان است. اين شخص استراتژيست واقعي سازمان و رهبر سازمان است نه فقط يك مدير.

– مدل شكل‏گيري استراتژي بايد ساده و غير رسمي توسعه يابد.

– استراتژي‌ها بايد منحصر بفرد و ويژه براي هر سازمان باشند.

– استراتژي بايد به طور كامل و مشخص و در صورت امكان به نحوي وارد جزئيات شود كه سادگي آنها حفظ شود.

– ويژگي عمده مكتب تجويزي اين است كه طرحريزي، اجرا و ارزيابي در فرايندي تكميلي ولي جدا از هم صورت مي‌گيرند.

بزعم مينتزبرگ هدف پارادايم تجويزي كنترل فرايند استراتژي از طريق تجزيه و تحليل است و لذا آنچه كه در اين مكتب قابل توجه مي‌باشد، چگونگي تنظيم استراتژي است و نه چگونگي ظاهر شدن آن. بنابراين با چنين پيش فرضي استراتژي بعنوان يك برنامه يا موقعيت در نظر گرفته

مي‌شود.

ب: پارادايم توصيفي (تجربي- انطباقي)

اين مكاتب به دنبال روشن ساختن حيطه یا محدوده استراتژي هستند. استراتژي در چارچوب اين مكاتب در قالب برنامه، نيرنگ (خط‌مشي)، الگو، موقعيت يا نگرش تعريف مي‌شود. مكاتب يادگيري، قدرت‌گرايي، ادراكي يا شناختي، كار آفريني، محيط گرايي و فرهنگي مکاتب زيرمجموعه اين پارادايم محسوب مي‌شوند.

براساس اين مکاتب تغييرات شديد، غيرخطي و غيرقابل پيش‌بيني محيط عامل كاهش اثربخشي مكاتب تجويزي است. در واقع در شرايط تحول و تغيير، ارزيابي و ارزش‌يابي مطمئني از تهديدات و فرصت‌هاي محيطي غيرممكن و ارزيابي نقاط قوت و ضعف درون سازماني غير واقعي و متأثر از برداشت‌هاي متفاوت مديران و در نتيجه غيرقابل اطمينان خواهد بود.

برخلاف مكاتب (پارادايم) تجويزي که در آن استراتژي عامل تغيير ساختار محسوب مي‌شود،

در مكاتب (پارادايم) توصيفي ساختار كندتر و سخت‌تر از تغيير استراتژي است و استراتژي را بيشتر از ساختار قابل تغيير مي‌داند. در چهارچوب نگرش و مكاتب توصيفي– نام ديگر اين مكتب، مكتب تعيين‌كننده است- عوامل و شرایط و شرايط بر تصميم و به تبع آن بر استراتژي حاكم هستند. استراتژي همان قدر كه بر ساختار، فناوري و منابع انساني تأثير مي‌گذارد از آنها تأثير مي‌پذيرد.

نمونه‌هايي از تعاريف مديريت استراتژيك متأثر از مكاتب توصيفي (تجربي– انطباقي)

– تأكيد مديريت استراتژيك تفكر و اقدام به موقع است ( نه داشتن يك برنامه حجيم)

– مديريت استراتژيك يك فرايند تصميم‌گيري متكي بر آزمايش وخطا است.

– تفكر و اقدام استراتژيك (در مقايسه با اقدام يا تفكر تاكتيكي و عملياتي) به فعل و انفعال و موفقيت كل مجموعه توجه دارد، نه يك بخش از مجموعه

– مديريت استراتژيك، يك اقدام و يا اعمال يك راحل اقتضايي و انطباقي كلان است.

– اين مكاتب بيشتر به تفكر و اقدام استراتژيك توجه دارند تا برنامه‌ريزي استراتژيك

– اين شكل از تفكر در شرايط غير قابل پيش‌بيني طرح‌ريزي بلندمدت را امكان‌پذير نمي‌داند.

– اين مكاتب، نگرش پيش‌تدبيري در تدوين استراتژي را مردود دانسته و معتقدند كه فرايندهاي گام به گام و از پيش تعيين شده، نمي‌توانند ما را به تصميم‌هاي درست استراتژيك، رهنمون سازد.

– ادعاهاي ديگر اين مكاتب غيرممكن بودن تعريف و تبيين دقيق و مشخص استراتژي براي آينده است. زيرا سازمان‌ها و شرايط محيطي به طور مستمر تحت تغيير و تحول هستند.

– در اين رويكرد چيزي به نام برنامه‌ريزي استراتژيك وجود ندارد و آن چيزي كه مورد توجه

است تدوين استراتژي و اثربخشي آن است تا فرايند برنامه‌ريزي استراتژيك

– براساس اين مكاتب يك استراتژيست، كسي است كه بتواند هر لحظه بر مبناي شرايط موجود براي حركت موفقيت آميز سازمان خود تصميم‌گيري كند.

– مهمترين ادعاي اين مكاتب غيرقابل تفكيك بودن طرح‏ريزي از اجرا است. پس طرح و مجري بايد يكي باشند چنين تفكيكي تنها در مدل‌‌هاي بروكراسي/ ماشيني مي‌تواند مطرح باشد كه تعداد قليلي از افراد در رأس فكر مي‌كنند و انبوهي از افراد فقط مجري آن هستند.

پ: پارادايم تلفيقي

اين مكتب سعي در نزديك كردن و در هم آميختن مكاتب قبل دارد. در واقع اين پارادايم فصل

مشترک دو پارادايم قبل است. در اين پارادايم به توسعه تفکر استراتژيک و رابطه آن با برنامه‌ريزي استراتژيک توجه مي‌شود. مشخصات مكتب (پارادايم) تلفيقي عبارتند از:

– در چهارچوب نگرش اين پارادايم ضمن تأكيد بر لزوم همخواني و ايجاد توازن بين قوت‌ها و ضعف‌هاي سازمان و فرصت‌ها و تهديدهاي محيطي، تغيير عوامل محيطي و شكل‌دهي محيط مطابق اهداف و استراتژي‌هاي مورد نظر، ضروري است.

– ضمن اينكه چشم‌انداز، ديدگاه و ارزش‌هاي مديران عالي تعيين كننده هستند، نقش كاركنان و واحدهاي سازماني هم در نقش نوآوران و خلاقانه انديشدن‌هاي تغيير دهنده غير قابل اجتناب است.

– در اين طرز تفكر تحليل‌هاي كلان همراه با تحليل‌هاي خرد ملاك تصميم‌گيري‌ها قرار مي‌گيرند.

– رسالت‌ها و آرمان‌هاي تجويزي با واقع گرايي بيشتري تبيين و اجرا مي‌شوند.

– مكاتب تلفيقي يك برخورد سيستمي– اقتضايي دور انديشانه را توصيه مي‌كنند.

مکاتب تجويزي مربوط به طبيعت استراتژي بوده و بيشتر با اين مسأله سرو كار دارند كه استراتژي‌ها چگونه بايد به شكل قاعده درآيند و از قبل تدبير شوند. نه اينكه چگونه الزاما شكل مي‌گيرند. مكاتب توصيفي هر يك جنبه‌هاي خاصي از فرايند تشكيل استراتژي را بررسي كرده و بيشتر با مسأله توصيف استراتژي‌ها در سر وكار دارند تا فرايند و روش طراحي استراتژي.

الف: معرفي مکاتب تجويزي

  1. مكتب طراحي

براساس اين مكتب شكل‌گيري استراتژي حاصل مواجهه نقاط ضعف و قوت و فرصت‌ها و

تهديدهايي است كه محيط خارج و داخل مجموعه مورد نظر را احاطه كرده است. طرفداران اين مكتب به دنبال خلق استراتژي‌هايي ساده و بي‌نظير هستند كه بر شكار فرصت‌ها و استفاده مناسب از نقاط قوت استوار است. علاوه بر عوامل محدود كننده و پيش‏برنده (ترغيب كننده) محيطي و داخلي دو عامل مهم ديگر نيز در مدل مفهومي اين مكتب مورد توجه قرار گرفته است كه عبارتند از:

موضوعاتي هستند كه در ايجاد ، ارزيابي و انتخاب استراتژي تأثير بسزايي دارند.

ارزش‌هاي اصلي توجه به بايدها و نبايدها و اعتقادات سازماني

مسئوليت‌هاي اجتماعي معيارهاي اخلاقي و ارزش‌هاي اجتماعي

ويژگي‌هاي سازمان‌هايي كه مشتاقند تا راهبردهاي خاص خود را بر مبناي اين مكتب اتخاذ كنند، عبارتند از:

* جمع‌آوري و نگهداري كليه اطلاعات مورد نياز براي تنظيم استراتژي

* شناسايي و تعيين اهداف سازماني با تمركز بر دانش، تجربيات و ارزيابي موقعيت داخلي و خارجي سازمان

* امكان محقق سازي اهداف و قابليت پيش بيني و تعيين موقعيت‌هاي آتي

* توسعه و تدوين استراتژي بصورت گروهي و با تمركز بر كليه امكانات و منابع موجود

  1. مكتب برنامه‌ريزي

اين مکتب به دنبال مكتب طراحي رواج يافت. در اين مكتب يك اصل پايه حاكي از قابليت تقسيم و اجراي گام به گام توالي منطقي از اقدامات است كه طي مكتب طراحي در قالب يك فرايند يكپارچه رواج يافته بود. براساس اين مكتب، برنامه‌ريزي يك فرايند رسمي و قابل مدل‌سازي است كه بر مبناي آن مي‌توان اهداف، برنامه‌ها، طرح‌هاي عملياتي و بودجه را در قالب برنامه‌هاي راهبردي برنامه‌هاي عملياتي و برنامه‌ريزي بودجه تدوين و در دوره‌ها و سطوح مختلف زماني و سازماني به مرحله اجرا گذاشت. در اين مكتب نقش اصل بر عهده پرسنل برنامه‌ريزي بجاي مديران عالي است.

  1. مكتب موقعيت‌يابي

بر اساس اين مكتب، راهبردها ناشي از نتايج تجزيه و تحليل موقعيت‌هاي استراتژيك هستند كه بيشتر بر اهميت فرصت و موقعيت استراتژي، نسبت به فرايند تنظيم استراتژي تأكيد دارند. عمده توجه اين مكتب به خلق ايده‌‌هايي ساده اما دگرگون كننده است كه در يك موقعيت خاص مي‌تواند، تجويز شود. براساس اين مكتب در هر يك از شرايط خاص تنها يك يا چند استراتژي بخصوص‌ امكان و قابليت طرح و بكارگيري را دارا باشند.

اين مكتب زمينه‌اي مناسب براي تنظيم و تطبيق استراتژي با شرايط موجود بكار مي‌گيرد و استراتژي را نيز بعنوان موقعيتي عام، مشترك و بخصوص قابل شناسايي در بازارهاي تجاري تعريف مي‌كند. به دنبال مطالعات و تحقيقات مايكل پورتر در دهه 1980 در خصوص موقعيت‌يابي استراتژيك تحت عنوان استراتژي‌هاي رقابتي انتشار يافت، بنيان‌هاي مكتب موقعيت‌يابي پي‌ريزي شد.

ب: معرفي مكاتب توصيفي (تجربي انطباقي)

  1. مكتب كارآفريني

اين مكتب ريشه در درك شهودي، قضاوت و تجربه دارد و بر همين اساس نوع خاصي از

استراتژي را مورد توجه قرار مي‌دهد كه مبتني بر شخصيت‌گرايي و عناصر رهبري بوده و و چشم‌انداز و نگرش سازمان در آينده را روشن مي‌سازد. اين مكتب در بستر تئوري‌هاي نئوكلاسيك بعنوان راحلي براي اجتناب از شكست‌هاي اقتصادي توسعه يافت.

پديده رايج در اين مكتب رهبري است و بر اين اساس كليد موفقيت و قدرت سازمان بدست رهبران اجرايي قرار دارد. ويژگي اين رهبران توانايي خلاقيت، نوآوري و شكار فرصت‌ها است. در اين مكتب تمركز بر فرصت‌هاي پيش رو است تا مسائل و مشكلات.

آغاز استراتژي در اين مكتب داراي خصوصياتي است كه بر ابهام و عدم اطمينان محيطي استوار است. اين مكتب نه تنها در فرايند شكل‌گيري استراتژي كاملا بر ديدگاه‌هاي رهبري تمركز دارد، بلكه تاكيد زيادي برجنبه‌هاي خطرپذیري و روحيه‌هاي فردي، قضاوت‌ها، تجربه‌ها، دانش، بصيرت و خواست مديران دارد.

* اين مكتب ديدگاهي از استراتژي را بعنوان يك دور‌نما (Strategy as a Perspective) مورد توجه قرار مي‌دهد كه به همراه تصوير (Image) و حس جهت يابي، چشم‌انداز را تشكيل مي‌دهند.

* نكته محوري در اين مكتب، چشم‌انداز است كه در حقيقت يك نماد ذهني از استراتژي بوده و در ذهن رهبر خلق شده و يا حداقل شكل گرفته است.

* در اين مكتب، رشد هدف اصلي و برجسته در سازمان‏هاي كارآفرين است.

فرايند شكل‌گيري استراتژي در اين مكتب بصورت نيمه آگاهانه مي‌باشد كه ريشه در تجربه‌ها و بصيرت رهبر دارد. استراتژي كارآفريني هم از يك سو تعمدي و براساس تعمق و سنجش كارآفرين شكل مي‌گيرد و در عين حال داراي شكلي معمولي و برآيندي است.

* تعمدي از اين جهت كه اصول و چارچوب آن كاملا توسط كارآفرين و ذهنيت‌هاي وي به شكل تعمدي شكل گرفته و معمولي از اين جهت كه اجزا اين استراتژي در حين اجرا و براساس شرايط، ممكن است تغيير كند.

سازمان در اين مكتب انعطاف‌پذير بوده و مي‌تواند براساس رهنمود‌هاي رهبر حركت كند. استراتژي كارآفريني با هدف ايجاد يك گوشه اختصاصي در محيط براي سازمان تدوين مي‌شود. دراكر و مينتزبرگ از انديشمندان اين مکتب محسوب مي‌شود.)

2.مكتب شناختي(ادراكي)

در اين مكتب استراتژي بعنوان يك نگرش مطرح شده و چگونگي ارتباط استراتژيست با اطلاعات محيطي را نشان مي‏دهد. برمبناي اين مكتب تنظيم استراتژي فرايندي اقتضايي است. با استناد به اين مكتب مي‌توان آنچه را كه در ذهن افراد مي‌گذرد را همانگونه كه ايشان مي‌انديشند، مطرح ساخت. براساس اين مكتب، شناخت يك فرايند ذهني به منظور ساخت و توسعه استراتژي، همانند تفسيرهاي خلاق، جهت به تصويركشيدن واقع بينانه واقعيت‌ها صورت مي‌گيرد.براساس اين مكتب، راهبرد در ذهن استراتژيست شكل مي‌گيرد و لذا راهبردها بعنوان چشم‌اندازها، شكل‌ها، مفاهيم، نقشه‌ها و چهارچوب‌هايي پديد مي‌آيند كه چگونگي برخورد مديران با دروندادهاي محيطي خود را شكل مي‌دهند.

  1. مكتب يادگيري

فرايند تنظيم استراتژي فرايندی توام با يادگيري عمومي است و لذا نيازي به اعمال قدرت و يا تحميل استراتژي در كل سازمان نيست. در اين مكتب، اينكه چه كسي به تنظيم استراتژي مي‌پردازد، مهم نيست بلكه اين موضوع كه آنها چگونه اين كار را انجام مي‌دهند مهم است. اين

مكتب واقعيت‌هايي را كه سازمان‌ها در شرايط پيچيده و پويا با آن مواجه هستند را دنبال مي‌كند.

  1. مكتب قدرت‌گرايي

براساس اين مكتب شكل‌دهي استراتژي در قالب فرايند نقد و بررسي حاصل مي‌شود. فرايند شكل‌دهي استراتژي از ديدگاه اين مكتب، مديريت، كنترل و جهت‌دهي مناسب قدرت‌هاي اعمال شده از جانب عوامل داخلي و خارجي است، به نحوي كه منجر به تحقق اهداف سازمان شود. هدف از كاربرد كلمه قدرت در اين مكتب توضيح و تشريح مراتب تأثير و نفوذ مي‌باشد كه از دو حوزه داخلي و خارجي نشأت مي‌گيرد. قدرت خرد قدرت‌هاي درون سازمان كه به طرق مختلف مانند مقاومت در برابر تغییر، عدم توجه به قانون، تعارض و … ظاهر مي‌شود. قدرت کلان ناشي از اعمال قدرت عوامل خارجي و محيطي از جمله شركت‌ها و سازمان‌هاي هم هدف (رقيب)، ذينفعان و….مي‌باشد.

  1. 5. مكتب فرهنگي

براساس اين مكتب، ساخت استراتژي به مثابه يك فرايند كه ريشه در نيروهاي اجتماعي و فرهنگي دارد، معرفي مي‌شود. در اين مکتب، شكل‌گيري استراتژي حاصل توافق گروهي و آرمان مشترك سازماني است. به عبارت ديگر ساخت استراتژي حاصل فرايند تعاملات اجتماعي است كه بر پايه عقايد و درك مشترك اعضا سازمان بنا شده است.

* مكتب محيطي

تمركز اين مكتب بر نيروهايي است كه در بيرون سازمان مجموعه را تحت تأثير قرار مي‌دهند. برخلاف مكاتب ديگر كه از اين نيروها بعنوان عوامل تأثيرگذار ياد مي‌كنند، در اين مكتب، عوامل خارجي بازيگران و نقش آفرينان اصلي صحنه هستند. بر مبناي اين مكتب تغييرات و تحولات محيطي هستند كه شكل‌گيري استراتژي را امكان‌پذير ساخته و سازمان‌ها را مجبور به اتخاذ استراتژي صحيح مي‌كند. سازمان‌ها آ‌ن كاري را انجام مي‌دهند كه محيط به ايشان ديكته مي‌كند و اين در حالي است كه نتوانند بر محيط تأثير گذار باشند.

پ: معرفي مكاتب تلفيقي

  1. مكتب پيكره بندي

طرفداران مكتب به دنبال گونه‌اي مجتمع و يكپارچگي هستند و لذا اجزاء و عناصري از مكاتب گوناگون را به كار مي‌گيرند. اين مكتبه دو جنبه دارد.

* يكي به حالت و وضعيت سازمان و محيط بيروي سازماني بر‌مي‌گردد كه به شكل‌دهي معروف است.

* جنبه ديگر مرتبط با فرايند اتخاذ استراتژي است كه با واژه تدوين بيان مي شود.

نتیجه گیری

اگر سازمان يك حالت وجودي را اتخاذ كند (جنبه اول) آنگاه ايجاد استراتژي، فرايند جهش از يك حالت به حالت ديگر است (جنبه دوم). لذا اين مكتب از دو ديدگاه بحث مي‌شود. ديدگاه اول در ارتباط با ابعاد مختلفي از يك سازمان است كه تحت چه شرايطي خاص با هم تركيب مي‌شوند تا «حالت‌ها»، «مدل‌ها» يا «انواع مورد نظر» را ايجاد كنند. ديدگاه بعدي مربوط به اين مي‌شود كه چگونه اين حالات مختلف پشت سر هم چيده مي‌شوند تا «مراحل» و چرخه‌هاي عمر سازماني را تعيين كنند.

منابع:

1- علی احمدی علیرضا ، نگرشی جامع بر مدیریت استراتژیک، 1387.

2- آهنچی محمد ، مدیرت استراتژیک، مجله شمارة 2، 1375.

3- میثاق مدیران ، مکاتب برنامه‌ریزی و درس‌هایی از تکامل پارادایم، 1384 ، شماره 3.

4- هنری مینتزبرگ و همکاران، ترجمه: محمود احمدپور و علی شائمی، 1998 .

5- مرادی، فریبا نگاهی جامع به مدیریت استراتژیک، 1390.

http://iranproblems.persianblog.ir

http://bmsw.persianblog.ir

http://penco.ir

مقاله رضا برهانی نیا

www.ensani.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *