کرونا، فوکویاما و تاریخی که پایان ندارد

هر بار که رویداد بزرگی مثل شیوع بیماری کرونا رخ می‌دهد، برخی اندیشمندان این سوال فلسفی را مطرح می‌کنند که آیا ارابه تاریخ دوباره به حرکت درآمده است. اعتقاد به رویداد‌های بزرگ به عنوان موتور محرکه تاریخ، زیربنای فکری این سوال است. از دیدگاه این اندیشمندان، تاریخ در زمانی که آرامش برقرار است، متوقف می‌شود یا به کندی حرکت می‌کند. در نتیجه، رویداد‌های بزرگ، به عنوان نیروی پیش برنده ارابه تاریخ عمل می‌کنند. برخی دیگر، پا را از این فراتر گذاشته و این دیدگاه را مطرح کردند که دیگر هیچ رویداد بزرگی نمی‌تواند تاریخ را به حرکت درآورد. چرا که از اساس، تاریخ به پایان رسیده است. فرانسیس فوکویاما، فیلسوف سرشناس سیاسی، از جمله این متفکران است که حالا کرونا دیدگاه‌های سابق او را به چالش کشیده است.

فوکویاما

به گزارش فرارو، ویروس جدید کرونا، معروف به کووید- ۱۹ هنوز در سراسر جهان تاخت و تاز می‌کند و هر روز جان انسان‌های بیشتری را می‌گیرد. تعداد مبتلایان به این بیماری به دو میلیون نفر در کل جهان، نزدیک شده که از این تعداد، بیش از ۱۲۶ هزار نفر جان‌شان را از دست داده اند. همچنین، کرونا خسارت‌های اقتصادی هنگفتی به بسیاری از کشور‌ها تحمیل کرده و می‌کند. امری که به گفته بسیاری از صاحب نظران به تغییر نظم جهانی منجر خواهد شد. اما در کنار خسارت‌های مادی، کرونا تغییرات بزرگی در سبک زندگی و افکار مردم ایجاد کرده است. برخی نظریاتی که در گذشته نه چندان دور، مسلم و بدیهی به نظر می‌رسیدند، حالا دیگر به شدت زیر سوال رفته اند. نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما، که از قبل با چالش‌های زیادی مواجه بود، از جمله این نظریات است.

فوکویاما در سال ۱۹۹۲، با نوشتن کتابی تحت عنوان «پایان تاریخ و انسان واپسین» نظریه معروف خود درباره پیروزی نهایی لیبرال دمکراسی غربی را مطرح کرد. او در این کتاب اعلام کرد که با صعود شیوه حکمرانی لیبرال دمکراسی غربی بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تاریخ بشر متوقف شد. فوکویاما در این نظریه معتقد است که ظهور لیبرال دمکراسی غربی به معنای پایان تحول ایدئولوژیکی بشر و جهانی سازی لیبرال دمکراسی غربی به عنوان شکل نهایی حکمرانی بشر است.

اما در سال‌های اخیر، به موازات صعود جریان‌های سیاسی راستگرا در اروپا و آمریکا، ضربات سهمگینی به پیکر نظریه فوکویاما وارد شد به نحوی که وی را به تجدیدنظر در آن وادار کرد. فوکویاما در سال ۲۰۱۸، کتابی تحت عنوان «هویت» نوشت و برجسته شدن جنبش‌های سیاسی هویتگرا را تهدیدی برای نظام لیبرال دمکراسی در جهان دانست. افزون بر این، فوکویاما در مخالفت با این گونه جنبش ها، مقاله‌ای در نشریه «فارین آفرز» نوشت و از «بحران دمکراسی» در غرب سخن گفت.

ضربات کرونا به نظریه فوکویاما

در ادامه ضربات به نظریه فوکویاما، کرونا شیوع پیدا کرد و این نظریه را بیش از پیش زیر سوال برد. شیوع این بیماری، انتقادات بسیاری را متوجه نظریه فوکویاما کرد. چرا که از دیدگاه منتقدان، لیبرال دموکراسی غربی که از دیدگاه فوکویاما بهترین دستاورد بشر در حوزه حکمرانی بود، نتوانست جلوی شیوع کرونا را بگیرد. این در حالی است که برخی کشور‌های غیردمکراتیک و اقتدارگرا عملکرد بهتری در مقابله کرونا نشان دادند. غربی‌ها حتی در مهار کرونا هم از کشور‌های غیردمکراتیک عقب افتادند.

منتقدان عموما به تجربه چین در مقایسه با کشور‌هایی نظیر ایتالیا و آمریکا اشاره می‌کنند. آنان معتقدند که چین، به نحو موثر و سریعی توانست یک شهر بسیار پرجمعیت مثل ووهان را قرنطینه و در یک مدت نسبتا محدود، کرونا را در کانون اولیه شیوع آن ریشه کن کند. یک دلیل مهم این موفقیت، به نقش پررنگ دولت در اداره کردن جامعه باز می‌گردد. در آمریکا، که دولت نقش چندانی در اقتصاد ندارد، تصمیم گیری سریع و قاطع برای مقابله با کرونا دشوارتر بود. وقتی کرونا شیوع پیدا کرد، باز هم دولت به دلیل عدم مداخله در بخش خصوصی نتوانست تجهیزات لازم را برای مقابله با کرونا تهیه کند. دولت دونالد ترامپ، از طریق فعال سازی قانون تولید دفاعی، بعضی شرکت‌های بزرگ صنعتی را به تولید دستگاه‌های تنفس مصنوعی ترغیب کرد. از دیدگاه منتقدان نظریه فوکویاما، اگر دولت آمریکا شرکت‌های دولتی بزرگی در اختیار داشت، بدون اتلاف وقت برای تولید چنین دستگاه‌هایی اقدام می‌کرد. در حالی که در لیبرال دمکراسی بر عدم مداخله دولت در اقتصاد تاکید می‌شود، کرونا نشان داد که گاهی مداخله دولت در مدیریت جامعه ضروری است. مثلا در ماجرای تولید واکسن برای کرونا، دولت ممکن است مجبور شود در این امر مداخله کند. چرا که شرکت‌های خصوصی ممکن است به خاطر محاسبات مرتبط با هزینه-فایده، از تولید واکسن خودداری کنند.

وقتی واکسن کرونا تولید شود، پایه دیگری از پایه‌های نظریه فوکویاما ممکن است فروریزد. چرا که تزریق واکسن به افراد اجباری خواهد بود، چون بیماری کرونا دیگر فقط یک مسئله فردی نیست بلکه به سلامت کل جامعه مربوط می‌شود. اینجا مقوله آزادی‌های فردی، که یکی از ستون‌های نظریه پایان تاریخ است، زیر سوال می‌رود.

این ملاحظات باعث شده برخی محافل رسانه‌ای از فوکویاما بخواهند که بار دیگر در نظریه خود تجدیدنظر کند. در همین رابطه، روزنامه العرب، چاپ لندن، نوشت: «بعد از اینکه طوفان کرونا مسلمات کتاب اول فوکویاما (پایان تاریخ) را با خود برد، بار دیگر از فوکویاما خواسته می‌شود که در این مسلمات تجدید نظر کند. چرا که جهان در آستانه ورود به نظامات متناقضی است. نظاماتی که ممکن است بعضی از ارکان مورد نظر فوکویاما را منهدم کنند و او را مجبور کنند که در حمایت پرشور از لیبرالیسمِ بدونِ ضوابطِ سختِ فردی و جمعی کمی تامل کند.»

از سوی دیگر، برخی خواستار درنگ و تامل بیشتر، قبل از هرگونه قضاوت در مورد نظریه فوکویاما هستند. چرا که به اعتقاد این گروه، همه کشور‌های غیردمکراتیک نتوانسته اند مانند چین در مقابله با کرونا موفق شوند. چه بسا بعضی کشور‌های اقتدارگرا، از کشور‌های غربی هم عملکرد بدتری در مبارزه با ویروس کرونا دارند. از این رو، باید صبر کرد و دید که آیا کرونا ارابه تاریخ را به حرکت درمی آورد یا نه و اگر به حرکت درمی آورد، آیا این ارابه نظریه پایان تاریخ را له خواهد کرد یا از کنار آن رد خواهد شد؟

عصر ایران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *